احمد پورامینی؛ «
کبوتر انگلیسی» در سال 2011 نوشته شده و به فهرست نهایی جوایز معتبر ادبی از جمله بوکر راه یافته است. این اولین رمان
استفن کلمان، نویسنده بریتانیایی، است که در آن جنوب شهر لندن را از چشم یک نوجوان مهاجر غنایی به نظاره نشسته است.
نشر افق قبلا دو رمان مطرح دیگر هم منتشر کرده که یادآور شاهکار سلینجر هستند و راویهای نوجوانشان به نوعی از میراثداران هولدن کالفیلد، شخصیت ماندگار رمان ناتور دشت به شمار میروند.
اولی رمان «تابستان گند ورنون» است که جایزه بوکر سال 2003 را نصیب نویسنده استرالیاییاش «دی بیسی پییر» کرد. ورنون، نوجوان 15 ساله و کلهشق و شوخ که راوی این رمان است، به جرم کشتار گروهی دانشآموزان مدرسهای در ایالت تگزاس به چنگ پلیس افتاده، در حالیکه قاتل اصلی یعنی دوست صمیمیاش خودکشی کرده است.
با اینکه زندگی ورنون در حال نابودی است، همچنان جهان پیرامون خود را با زبانی طنزآلود و گستاخانه به سخره میگیرد، اما حضور در میان زندانیان بند اعدامی و ماجرای فرار و بازگردانده شدن عجیبش به آنجا و نیز مواجهه با جامعهای که از او تصویر یک قاتل روانی ساخته، او را به این باور میرساند که قاتل است و پیش از آنکه موعد مجازاتش فرا برسد، معصومیت و شوخطبعیاش را از دست میدهد.
رمان دوم «خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست پارهوقت» است، نوشته شرمن آلکسی که نویسنده سرخپوست آمریکایی است.
«جونیور» شخصیت اصلی و راوی داستان، نوجوانی بومی است که با معضلات متعدد جسمی و مادرزادیاش تلاش میکند از زندگی و سرنوشت مقرر خود و همنوعانش در آن جامعه تبعیضآمیز خلاص شود و در راه رسیدن به دنیایی بهتر و بهبود وضعیت اجتماعیاش، به حقایقی درباره هویت خود و زندگی قبیلهایاش میرسد.
سومین رمان هم همین «کبوتر انگلیسی» است که محمد جوادی ترجمه ارزشمندی از آن کرده و به نظر میرسد که با انتشار آن، سهگانه سلینجری نشر افق تکمیل شده است.
این رمان دوره کوتاهی از زندگی «هری» پسربچه 11ساله و غنایی را روایت میکند؛ نوجوان ساده و بیتکلفی که با مادر و خواهرش به امید به دست آوردن یک زندگی جدید به محلهای فقیرنشین در جنوب لندن مهاجرت کردهاند که از سوی باندهای محلی و جنایتکاران احاطه شده است. واقعه کشته شدن دوستش در خیابان، جهان کودکانه او را به هم میریزد و زندگیاش را دگرگون میکند و آثار روانی این فاجعه، او را متوجه جامعهای پر از تهدید و ارعاب میکند که جنگ و تجاوز و خشونت بخشی از زندگی روزمره آدمها شده است.
محیط خصمانه جنوب لندن، پیچیدگیهای زندگی شهری و تنشهای نژادی او را در تعاملش با اجتماع دچار تضاد و سردرگمی کرده است. رمان، روایت تلاش او برای درک جهانی جدید و انطباق با فرهنگی متفاوت و بیگانه است که توسط نیروهای شر احاطه شده و نیروهای امدادگر مافوق بشری کارکردشان را از دست دادهاند.
هری زندگی در جهانی جذاب و البته ترسناک را تجربه میکند و کمکم به این نتیجه میرسد که هیچ تضمینی وجود ندارد که از زندگی پیشین آنها در افریقا بهتر باشد و وقتی تصمیم به جمعآوری مدارک برای یافتن قاتل میگیرد، ناخواسته به بخشهای پنهانتر جامعه راه مییابد و توان آن را پیدا میکند که کشور میزبان را زیر نگاه طنزآلود خود بگیرد و معایب آن را برملا کند. او با تبعیت از قوانین و ارزشهای انسانی تایید شده از سوی خانواده و کشور زادگاهش وارد اجتماعی شده که توسط آدمهای وحشتناک با مجموعهای از تمایلات ناهمگون کنترل و اداره میشود و او در این دنیای حقیقی باید در قدم اول چگونه زنده ماندن را یاد بگیرد. ذهنیت او از سحر و جادو و باورهای بدوی شکل گرفته که برای رمزگشایی از این جهان جدید ناکارآمد مینمایند و در روند تطبیق او با زندگی بیثبات پیرامونش بیمعنا میشوند. رستگاری در چنین محیطی را تا حدی سادهانگارانه و دور از دسترس میکند و کبوترش تنها شاهد و حامی بیگناهی اوست.
کبوتر انگلیسی را برای خواندن به شما پیشنهاد میکنم که اگرچه حدود 300 صفحه است، چنان جذاب است که بعید نیست مثل من در یک نفس بخوانیدش.