پسری از گوانتانامو

وبلاگ هبوط؛ پسری از گوانتانامو، روایتی است تلخ و دردناک از شوربختی انسان‌هایی که به واسطه‌ نژاد، مذهب، قومیت و… در اقلیت قرار می‌گیرند و جامعه جهانی بی‌توجه به اصل انسانیت و حقوق بشر‌گاه به بیرحمانه‌ترین شکل ممکن با آن‌ها برخورد می‌کند.
بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر، تبلیغات گسترده رسانه‌ای علیه اسلام و مسلمانان، این باور را در اذهان بخشی از مردم جهان به وجود آورد که اسلام مساوی است با خشونت، ترور و آدم کشی.
بعد از این واقعه، فشارها بر روی مسلمانان به ویژه آن‌ها که ساکن آمریکا و کشورهای اروپایی بودند تشدید شد و بسیاری از مسلمانان به اتهام‌های واهی روانه بازداشتگاه‌ها و شکنجه‌گاه‌ها شدند.
جزم اندیشی عده‌ای تندرو که خود را حامی اسلام می‌دانستند باعث شد خدشه‌ای جبران ناپذیر بر پیکره جهان اسلام وارد شود و نگاه‌های منفی و خصمانه‌ای را متوجه مسلمانان سازد.
خالد یکی از میلیون‌ها نوجوان مسلمانی است که در کشوری اروپایی (لندن) متولد شده است و چندان هم علاقه‌ای به آیین‌های مذهبش ندارد. پدرش اهل پاکستان است ولی سال هاست که به همراه همسر و سه فرزندش که خالد بزرگ‌ترین آنهاست در لندن زندگی می‌کند ولی خویشان و بستگانش در کشور پاکستان هستند.
خالد مجبور می‌شود علی رغم میل باطنی‌اش به همراه خانواده سفری به پاکستان برای دیدار با عمه‌هایش داشته باشد. ولی سلسله حوادثی موجب می‌شود که خالد مورد سوظن نیروهای آمریکایی قرار گیرد و پس از دزدیده شدن توسط این نیرو‌ها به زندان گوانتانامو منتقل شود. جایی که در آن انسانیت و حقوق انسانی هیچ مفهوم و معنایی ندارد و زندانی‌ها هر لحظه به مرگ نزدیک و نزدیک تر می‌شوند.

پسری از گوانتانامو (نویسنده: آنا پررا- مترجم: کیوان عبیدی آشتیانی- نشر افق)

پسری از گوانتانامو

کتاب پسری از گوانتانامو را چند ماه قبل خریداری کرده بودم و طبق معمول انگیزه خواندنش دست نداده بود تا اینکه یک شب ساعت نه که حوصله‌ام سر رفته بود کتاب را برداشتم و وقتی که کتاب را سرجایش گذاشتم ساعت ۲ صبح بود! در پنج ساعت کل ۵۴۰ صفحه کتاب را خوانده بودم بدون اینکه خسته شوم و دلم را بزند!

کتاب پسری از گوانتانامو چاپ نشر افق نوشته آنا پررا و ترجمه کیوان عبیدی آشتیانی، رمانی داستانی است با شخصیت‌هایی غیر واقعی اما برگرفته شده از خاطرات کسانی که بدون دلیل و به اشتباه در زندان‌های ضد تروریستی آمریکا (بویژه زندان معروف گوآنتانامو) ماه‌ها و حتی سال‌ها زندانی بوده‌اند.

کتاب نثر روان و شخصیت‌پردازی فوق العاده‌ای دارد و در برخی بخش‌ها که می‌خواهد فروپاشی روحی شخصیت اول داستان در زندان را نشان بدهد دست به ابتکار جالبی در متن زده که به خوبی احساس شخصیت را به خواننده منتقل می‌کند. بعلاوه با اینکه بیشتر اسامی شخصیت‌ها و مکان‌های داستان (بجز زندان‌های آمریکایی) ساخته ذهن نویسنده هستند اما با چنان جزئیات و دقت و واقع گرایی توصیف شده‌اند که کاملاً مشخص است تحقیقات گسترده و مصاحبه‌های فروانی از سوی نویسنده صورت گرفته تا این داستان خلق شود گویی که خود نویسنده یکی از زندانیان زندان گوآنتانامو بوده است!

اما این زندان گوآنتانامو کجاست؟ مگر آمریکا با کوبا بد نیست؟ پس چرا در کوبا زندان دارد؟ این سئوالی است که خیلی‌ها می‌پرسند.

در جواب آن‌ها باید گفت در اواخر قرن نوزدهم آمریکا در جنگ با اسپانیا پیروز شد و بیشتر مستعمرات باقی مانده از امپراتوری پیر اسپانیا را تصاحب کرد که یکی از آن‌ها کوبا بود. چند سال بعد آمریکا در ظاهر با استقلال کوبا موافقت نمود اما در عمل حکومتی دست نشانده در کوبا تاسیس کرد و این حکومت با ساخت یک پایگاه نظامی دائمی توسط آمریکا در خلیج گوآنتانامو موافقت نمود که جزو خاک آمریکا باشد و حکومت کوبا هیچ اختیار و ادعایی درباره آن نداشته باشد. شصت سال بعد انقلاب به رهبری فیدل کاسترو پیروز شد و در ابتدا آمریکا روابطی را با انقلابیون برقرار کرد و حتی کاسترو و چه گوآرا به آمریکا سفر کردند اما بتدریج روابط دولت انقلابی کوبا با آمریکا تیره شد و انقلابیون به سمت بلوک شرق متمایل شدند و جریایات بحران موشکی کوبا و خلیج خوک‌ها و غیره پیش آمد.

اما با اینکه حکومت کوبا طی بیش از نیم قرن گذشته بار‌ها خواستار تخلیه گوآنتانامو شده و از آمریکا به سازمان ملل شکایت کرده است اما آمریکایی‌ها ککشان هم نمی‌گزد! چون سازمان ملل و همه مجامع بین المللی که کوبا می‌تواند در آن‌ها طرح شکایت کند مال خودشان است و اگر هم کوبا بخواهد به زور متوسل شود تازه بهانه دست آمریکا داده که مثل سوسک زیر چکمه نظامیان آمریکایی له شود!!! مثل این می‌ماند که ما بجای اینکه در حرف بگوییم «بحرین مال ماست» بخواهیم با زور بحرین را پس بگیریم آنوقت نتن‌ها باید با تمامی کشورهای عربی جنوب خلیج فارس بجنگیم بلکه آمریکا و متحدان فرا منطقه‌ای آن‌ها هم به سرعت وارد میدان می‌شوند و عملیات تصرف جزیره کوچک بحرین تبدیل می‌شود به یک جنگ تمام عیار جهانی!!! ببخشید که بحث سیاسی شد!

نوشته امین منتشرشده در وبلاگ کتابخانه یک جوان