محمود حسینی‌زاد برنده‌ی مدال گوته؛ مهم‌ترین مترجم آلمانی برای ما ایرانیان

هیئت مدیره انستیتو گوته، در بیانیه‌ خود دلیل اهدای مدال گوته به محمود حسینی‌زاد را، از جمله معرفی نسل جوان نویسندگان آلمانی‌زبان به خوانندگان ایرانی عنوان کرده است.

این مترجم پرکار تاکنون، مجموعه‌ داستان "این سوی رودخانه اُدر" و رمان "آلیس" را از یودیت هرمان، کتاب "مثلا برادرم" از اووه تیم و داستان عاشقانه‌ "اگنس" از پتر اشتام نویسنده سویسی، به فارسی برگردانده است. کتاب "آسمان خیس"، مجموعه‌ داستان‌های کوتاه از یودیت هرمان، اینگو شولتسه و سه نویسنده‌ دیگر نیز از جمله کارهای اوست.

حسینی‌زاد، پیش‌تر "تک پرده‌ای‌ها"، "بعل"، "صدای طبل در شب" و "در جنگل شهر" را از برتولت برشت ترجمه کرده بود. برگردان کتاب‌های "قاضی و جلاد"، "قول" و "سوءظن" از فریدریش دورنمات نیز به قلم اوست.

نگاه متفاوت نسل جوان نویسندگان آلمان

مدال گوته در شهر وایمار به محمود حسینی راد اعطا ‌شد. برنده مدال گوته در مورد علاقه‌ی خود به ترجمه‌ آثار نویسندگان نسل جدید آلمانی‌زبان به دویچه‌وله گفته: "نویسندگان نسل جدید از گذشته (آلمان) قطع شده‌اند و اگر هم نگاهی به گذشته دارند، آن نگاه، نگاه متفاوتی است؛ نگاه پر از گناه و توجیه‌گر نیست. در ضمن نویسندگان نسل جدید آلمان همان‌طور که خودشان هم می‌گویند، تا حدودی تحت تاثیر نویسندگان جدید آمریکایی هستند و زبان بسیار ساده‌ای را برای بیان ایده‌هایشان انتخاب کرده‌اند. این زبان هم برای من بسیار جذاب است. علاوه بر این، نویسندگان نسل جدید در پرداختن به داستان‌‌ها از مرزهای آلمان فراتر می‌روند و شخصیت‌هایی از فرهنگ‌های مختلف را در آثار آن‌ها می‌توان یافت که این نکته هم برای من حائز اهمیت بود."
مدال گوته، در شهر وایمار آلمان به برندگان اهدا می‌شود. مدال گوته، در شهر وایمار آلمان به برندگان اهدا می‌شود.

مرگ، جنگ، عشق؛ دستمایه‌ کارهای نویسندگان

کتاب "این سوی رودخانه‌ اُدر"، از یودیت هرمان که نشر افق در سال ۱۳۸۶ منتشر کرده، مجموعه‌ پنج داستان کوتاه است که حسینی‌زاد از کتاب‌های "خانه‌ی ییلاقی، بعدا" و "هیچ‌، جز ارواح" این نویسنده برگزیده است.

رمان‌گونه‌ "آلیس" نیز، از پنج داستان کوتاه با یک شخصیت واحد تشکیل شده است و پنج برش از زندگی روزمره‌ "آلیس" را در رویارویی با مرگ دوستان و آشنایانش بازگو می‌کند؛ میشا، دوست پسر پیشین آلیس، ریشاد و کنراد که در ایتالیا زندگی می‌کند، نیز عموی راوی و سرانجام همسر او، رایموند، از جمله‌ این درگذشتگان هستند.

"مثلا، برادرم"، رمانی از اووه تیم، هم از مرگ خبر می‌دهد. این نویسنده‌ی هامبورگی، طرح رمانش را بر اساس یادداشت‌های کوتاه به جامانده از برادر خود "کارل" نگاشته است؛ جوانی ۱۸ ساله که در جنگ جهانی دوم، داوطلبانه به عضویت گروه‌ نازی‌های اس.اس درآمد. کارل خاطرات خود را از چهاردهم فوریه تا ششم اوت سال ۱۹۴۳، یعنی شش هفته پیش از زخمی شدن و ده هفته قبل از مرگش در بیمارستان صحرایی، در این دفتر خاطرات یادداشت کرده است.

راوی داستان "مثلا، برادرم"، می‌کوشد پس از شصت سال، با خواندن این دست‌نوشته‌ها شخصیت برادر خود، روح زمانه و معنای زندگی را بشناسد و درک کند تا برای این پرسش که "چرا تاریخ آلمان، می‌بایست چنین تجربه‌ی هولناکی را از سر بگذراند؟" پاسخی بیابد.

در رمان "اگنس" پتر اشتام، از مرگ و جنگ خبری نیست. او داستان عشق را بازگو می‌کند؛ عشقی شورانگیز میان راوی داستان و اگنس که پیش از نگارش داستان، "دار فانی را وداع می‌گوید."

راوی رمان "اگنس"، نویسنده‌ای است که در حال پژوهش درباره‌ واگن‌های لوکس راه‌آهن آمریکا، به‌طور تصادفی با اگنس در کتابخانه‌ عمومی شهر شیکاگو آشنا می‌شود. این نویسنده‌ کنجکاو، به تدریج احساس می‌کند که با "عشق بزرگ زندگی‌اش" روبرو شده است. پتر اشتام که ۵۰ سال دارد، فعالیت‌های ادبی خود را ابتدا با نوشتن نمایشنامه‌های رادیویی آغاز کرده و نخستین داستانش را در سال ۱۹۹۵ منتشر کرده است.

محمود حسینی‌زاد؛ مترجم نویسنده

محمود حسینی‌زاد، تحصیلات خود را در رشته‌ علوم سیاسی و جامعه‌شناسی، اوایل دهه‌ی ۱۹۷۰ در دانشگاه مونیخ آلمان به پایان رسانده است و در ایران، در کنار تدریس زبان آلمانی در دانشگاه‌ها و موسسه‌ی زبان آلمانی تهران، دو مجموعه‌ داستان با عنوان‌های "سیاهی چسبناک شب" و "این برف کی اومده" منتشر کرده است.

این مترجم و نویسنده‌ ایرانی، به همراه ‌‌پتروس مارکاریس، نویسنده‌ یونانی و نوین کیشوره، ناشر هندی، به‌طور مشترک مدال گوته را از آن خود ساخته است.

مدال گوته از سال ۱۹۵۴ از سوی هیئت مدیره انستیتو گوته به شخصیت‌هایی که در پیش‌برد روابط فرهنگی آلمان با دیگر کشورها نقش داشته‌اند، اهدا می‌شود.

علاقه‌مندان می‌توانند برای تهیه‌ی این کتاب‌ها به فروش‌گاه کتاب افق (خیابان انقلاب، کنار سینما سپیده، سر کوچه اسکو) مراجعه کنند.

منبع هنر آنلاین

جنگ"، اندوه ِ سیاهی که نام دیگرش " تاریخ" است

خنده‌های صورتی؛ کتاب " مثلا، برادرم" را می خوانم. هنوز تمام نشده. باورم نمی شود که بتوانم یک شبه بیش از نیمی از کتاب را بخوانم و خسته نشوم. کلمات به طرز عجیبی در ذهن و جان نفوذ می کنند، پخش می شوند، تمامی وجود را در بر می گیرد و خسته می شوی، نه از خواندن، از این حجم عظیم ِ اندوه که در کلمات ِ "اووِه تیم" جاری است.


به جرئت می توانم بنویسم که " مثلا، برادرم" اولین کتاب جنگی ست که می خوانم، که حوصله ام می کشد بروم سراغ موضوعی چون " جنگ". بیش از این هر چه از جنگ دیده و شنیده ام از فیلم های اسکار برده بوده یا سخنرانی ها و صحنه هایی در تلویزیون. و می دانم "جنگ" هیچ کدام از این ها نیست، نه این فیلم هایی که من را میخکوب صندلی ام می کنند و ترس به جانم می اندازند، نه تصویرهای غم انگیزی از مادران در راه حال اشک ریختن. جنگ چیزی فراتر از تمام اندوه های بشر است، تلخ تر از هر زهری و سیاه تر از هر سیاهی ای.

قلبم به درد می آید از خواند کلمات اووه تیم. از اینکه چه اندوهی را تجربه کرده است که می تواند این طور با کلماتش تصاویر و حس ها را زنده کند. صحنه هایی از جنگ جهانی دوم، کلمات غریبی مثل آلمان، فرانسه، روسیه، سربازها، خبر زخمی شدن برادر، اندوه پدر و مادر در غم دوری  ِ پسر ِ ارشد و پس از چندی، رو به رو شدن با اندوه از دست دادنش.

قلم ِ اووه تیم ستودنی ست و پس از آن ترجمه "محمود حسینی زاد" قابل ستایش است. باور نمی کنید این کتاب چقدر شگفت انگیز نگاشته و ترجمه شده است. شاید بیش از خود ِ نویسنده، باید از مترجمش قدردانی کرد. حالا بعد از مدت ها می دانم، که مترجم ها، کاری کمتر از نوشتن یک کتاب انجام نمی دهند، بلکه رسالت سنگین تری را هم به عهده دارند، کلماتی را به کلمات دیگر تبدیل کردن،با حفظ همان اندوه و شوق و سبک و قلم و هر چه و هرچه که بین کلمات هست و نفس می کشد.

شاید بی ربط باشد، اما می نویسم که وقتی کتاب را می خوانم، ناخواسته یاد "گلی ترقی" می افتم، توصیفات، احساسات و درک از محیط و اتفاقات و زنده گی، من را به کتاب های گلی ترقی می برد. هیچ شباهتی بین کتاب های گلی ترقی و این کتاب نیست، این فقط یک احساس ِ شخصی ست، کاملا شخصی.

کتاب هنوز به پایان نرسیده. دلم خواست بنشینم و از کتاب بنویسم. بنویسم که اندوه هایی در جهان هست که نه دیده می شوند، نه درک. "جنگ" چیزی فراتر و تلخ تر و سیاه تر از تمام اخباری ست که هر روز با آن مواجه می شویم، صحنه هایی که گاهی از شبکه های سیما پخش می شود، عکس هایی که جایزه های جهانی ِ گران قیمت را از آن خود می کنند، دلسوزی های فانتزی ای که صرف دیدن پوسترها و فراخوان های کمک به جنگ زده ها می شود و کتاب ها و کلماتی که پس از سال ها نگاشته می شوند.

"جنگ" وحشتناک ترین، سیاه ترین، تلخ ترین و منفورترین اتفاق ِ بشری ست که می تواند در جهان رخ بدهد و پیش از آنکه کسی حقیقتا اندوهش را درک کند و از ویرانی های روحی و جسمی و نسلی آن با خبر شود، به "تاریخ" تغییر نام پیدا می کند. 

محمود حسینی‌زاد برنده مدال گوته؛ مهم‌ترین مترجم آلمانی برای ما ایرانیان

نویسنده: سهیل سراییان

چند هفته پیش میزگردی با موضوع اوضاع و احوال داستان نویسی در ایران برگزار و منتشر كردیم. یكی از افراد حاضر در این میزگرد آقای محمود حسینی زاد بود كه به تازگی برنده مدال گوته شد. به همین خاطر به معرفی كوتاهی از محمود حسینی زاد می پردازیم و آثار مهم ایشان را به شما معرفی می كنیم. سید محمود حسینی زاد، فوق لیسانس علوم سیاسی خود را از آلمان دریافت كرد. همچنین دارای دیپلم زبان آلمانی است. از سابقه فعالیت های او می توان به تدریس زبان آلمانی در دانشگاه تهران، دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه آزاد اسلامی اشاره كرد حسینی زاد علاوه بر نوشتن به نقاشی نیز می پردازد. او همچنین در صداوسیما همكاری هایی داشته است و نیز مترجم رسمی است و برای بعضی از نشریات (اعتماد، سینما و ادبیات، شهروند...) مقاله در حوزه نقد كتاب، فیلم و ادبیات آلمانی زبان می نویسد. جایزه گوته خود نیاز به معرفی دارد: مدال گوته سالی یك بار اعطا می شود و مدال رسمی دولت آلمان است. این مدال به شخصیت های خارجی كه به طرز موثری در راه تبادل های فرهنگی بین المللی و در جهت گسترش زبان و ادبیات آلمانی فعالیت دارند، اعطا می شود. مدال گوته به سال 1954 توسط هیات رییسه انستیتو گوته بنیان گذاشته شد و از سال 1957 مدال رسمی دولت جمهوری آلمان است. كمیته یی مركب از شخصیت های فرهنگی، هنری و اقتصادی انتخاب اولیه را انجام می دهند و ریاست انستیتو گوته منتخب نهایی را از میان انتخاب های اولیه معرفی می كند. از سال 1992 مراسم اعطای مدال در شهر گوته، یعنی وایمار در سالروز تولد او در 28 آگوست اعطا می شود. تاكنون 329 شخصیت از 62 كشور این مدال را دریافت كرده اند. كارل پوپر، فیلسوف و تاریخدان از انگلیس، آدونیس، شاعر و منتقد ادبی از لبنان، ایمره كرتژ، نویسنده برنده جایزه نوبل از مجارستان، خورخه سمپرون، نویسنده از اسپانیا، ایستوان ژابو، كارگردان از مجارستان، بیلی وایلدر، كارگردان از امریكا، جان لوكاره، نویسنده بریتانیایی و پیر بوردیو، جامعه شناس و فیلسوف از فرانسه از برگزید گان مدال گوته بوده اند. اگر شما كتاب هایی كه به دست محمود حسینی زاد ترجمه شده است را بخوانید با ادبیات متفاوتی در ترجمه داستان های آلمانی مواجه می شوید. سادگی بیان، روان بودن ترجمه از ویژگی های منحصر به فرد ایشان است. محمود حسینی زاد به همراه پتروس ماركاریس، نویسنده مطرح یونانی، و نوین كیشور، موسس انتشاراتی سیگال در كلكته، به عنوان برگزیدگان مدال گوته در سال 2013 میلادی معرفی شده اند. در معرفی انستیتو گوته از محمود حسینی زاد به عنوان مهم ترین مترجم ادبیات آلمانی زبان معاصر به فارسی یاد شده است. كمیسیون انتخاب برگزیدگان مدال گوته درباره علت انتخاب و معرفی این نویسنده و مترجم ایرانی برای دریافت این مدال عنوان كرده اند: محمود حسینی زاد با دقت و حساسیت راه را برای واژه هموار می سازد و امكان ارتباط های شخصی و فرهنگی را فراهم می آورد.
    
منبع:  روزنامه اعتماد، شماره 2685 به تاریخ 2/3/92، صفحه 12 (نسل چهارم) 

سید محمود حسینی‌زاد مدال گوته 2013 را به ایران می آورد

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از خبرگزاری آلمان، انستیتو گوته در اطلاعیه خود با نام بردن از سید محمود حسینی زاد به عنوان برجسته ترین مترجم ادبیات مدرن آلمان  به زبان فارسی افزود: وی آثار نویسندگانی همچون برتولت برشت، دورنمات و نیز یودیت هرمان، اینگو شولتزه، اووه تیم، پتر اشتام و یولیا فرانک و دیگر نویسندگان آلمانی زبان را با برگردان آن ها به زبان فارسی برای مخاطبان قابل دسترسی ساخته است. او با بینش و حساسیت ترجمه ای روان را از کلمات متن ارایه می دهد و مواجهه فرهنگی و شخصی را میسر کرده و درک متقابل دو کشور را زنده نگه می دارد.

حسینی زاد متولد 1325 در تهران است. او پس از تحصیل در آلمان از اواخر دهه 60 به عنوان استاد زبان و ادبیات آلمانی در تهران مشغول کار شد. وی از سال 2000 عمدتا به ترجمه آثار ادبیات معاصر آلمان روی آورد که بسیاری از ترجمه های وی بارها با جوایز گوناگون مورد تجلیل قرار گرفته و نیز تجدید چاپ شده اند.
 
بر مبنای اطلاعیه ای که از سوی انستیتو گوته منتشر شده است، دیگر برندگان مدال گوته سال 2013 ناوین کیشورن، ناشر هندی و پتروس مارکاریس، نویسنده یونانی هستند. ناوین کیشور، موسس و مدیر انتشارات بین المللی سگول در کلکته است. تنها ظرف پنج سال گذشته وی بیش از 60 جواز نشر از ناشران آلمانی دریافت کرده است. همچنین مارکاریس، نویسنده مشهور یونانی نیز این مدال را به عنوان یک میانجی در عرصه روابط یونان – آلمان کسب می کند چرا که وی حتی در دوران جنگ نیز نگاه هوشمندانه و کنکاشگر خود را به هر دو کشور حفظ کرد.

مدال گوته از سال 1975 به عنوان نشان رسمی جمهوری فدرال آلمان به شمار می رود. این جایزه به شخصیت هایی اهدا می شود که به ویژه در زمینه میانجیگری زبان آلمانی و تبادلات فرهنگی بین المللی خدماتی انجام داده باشند. مراسم اهدای این مدال  28 آگوست (6 شهریور) در ساعت 11 به وقت محلی وایمار برپا می شود. در این مراسم ولفگانگ گونتر، نویسنده آلمانی در سخنرانی خود به تجلیل از حسینی زاد خواهد پرداخت.

انستیتو گوته همچنین در روز پیش از اهدای جایزه با هر سه برنده مصاحبه خواهد کرد.در تاریخ 27 آگوست برابر با 5 شهریور حسینی زاد و دو برنده دیگردر مرکز مطالعات کتابخانه تاریخی آنا آمالیا در وایمار ساعت 19 به وقت محلی با کریستینا فون براون، فرهنگ پژوه و نایب رییس انستیتو گوته در گفت وگویی که با عنوان «چرا زبان آلمانی» انجام خواهد گرفت، در این زمینه که کشور آلمان و زبان و فرهنگ و تاریخ آن چه نقشی را در زندگی آن ها بازی می کند به بحث می پردازند.

مدال گوته در سال 1954 از سوی هیات مدیره انستیتو گوته تاسیس شد و از سال 1975 به عنوان نشان رسمی جمهوری فدرال آلمان شناخته شد. این جایزه از سال 1992 تا 2008 در سالروز درگذشت گوته اهدا می شد اما از سال 2009 به بعد در زادروز این نویسنده بزرگ آلمانی اعطا می شود. از نخستین دوره اهدای این مدال تا کنون در مجموع 332 نفر از 62 کشور مورد تجلیل قرار گرفته اند که جان لوکاره، لارس گوستافسون، اگنس هلر، پیر بوردین، آدونیس و کارل ریموند پوپر از جمله آن ها هستند.

آسمان خیس

عباس عبدی: از « آسمان خیس» بگویم که برای دومین بار می خواندم. مجموعه داستانی است از نویسندگان آلمانی که همت محمود حسینی‌زاد و نشر افق اسباب چاپ و نشر و خوانش آن را فراهم کرده. همه‌ی داستان‌های «یودیت‌ هرمان» و چند نویسنده‌ی دیگر آلمانی، از جمله «پتر ‌اشتام» و «برنهارد شلینگ» و...را، چندباری خوانده‌ام و احتمالاً در آینده هم خواهم خواند. داستان‌های « آن زن در جایگاه بنزین » از «برنهارد شلینگ» و « عشق آری اسکارسون» از «هرمان» به نحو ماندگاری غم انگیزند. کندوکاوی هنرمندانه‌اند در فردیت آدم‌هایی که در کنار هم اما گاه به شدت تنهایند و اغلب با حسرت زمان‌های از دست رفته، روزگار و روزمرگی‌هایشان را مرور می‌کنند و به امید آینده‌ای موهوم و مه‌آلود به روز و امروز تحمل‌پذیر خود پشت پا می‌زنند. صحنه‌ای از داستان «شلینگ»، آن‌جا که مرد از زن می‌خواهد اتومبیل را وسط بیابان متوقف کند و چمدان خود را از صندوق عقب برمی‌دارد و  قدم در راهی مبهم و نامطئمن (مهم‌تر از آن بی‌برگشت) می‌گذارد بسیار تاثیر گذار است.


« مرد پیاده شد، اتومبیل را دور زد، درِ سمت زن را باز کرد و اهرم کوچک بین در و صندلی را کشید. چمدان و کیفش را برداشت و گذاشت‌شان روی زمین. آمد کنار اتومبیل. در هنوز باز بود. زن سرش را بالا آورد و نگاهش کرد. مرد در را آرام و بی‌صدا بست، اما به نظرش آمد که در را به صورت زن کوبانده است. قدمی برداشت. نمی‌دانست که توان برای دومی هم داشت یا نه، دومی را که برداشت، نمی‌دانست برای بعدی و بعدی داشت یا نه. اگر می‌ایستاد باید رو برمی‌گرداند، برمی‌گشت و سوار می‌شد. اگر هم زن نمی‌رفت، مرد نمی‌توانست برود. مرد خواهش کرد، برو! برو! مرد وقتی رو گرداند که دیگر صدای اتومبیل را نمی‌شنید. اتومبیل هم در مه فرو رفته بود.» ص 97

«یودیت هرمان»، همچون در همه‌ی داستان‌هایی که از او به فارسی ترجمه شده و رمان بسیار جذاب و تحسین شده‌اش، «آلیس»، در داستان «عشق آری اسکارسون» می‌درخشد. داستان در بستری از برف و یخبندان سرزمینی کمتر شناخته شده، جایی که تماشای نور قطبی، هرساله موقتاً عده‌ی بی‌شماری مردم را به خود فرا می‌خواند، روایت می‌شود. همه کارآکترهای اصلی، در وضعیتی گذرا، لختی از زندگی معمول خود دور می‌شوند و به امید یافتن شادی، به جهانی تصادفی و موقتی سرمی‌کشند و دل می‌سپارند. به « نور قطبی» انگار. ماده پرتاب شده در کهکشان، انبوهی از الکترون‌های ناشناخته گداخته، خرده ستاره‌ها و نمی‌دانم چه و چه‌ها.» ص 177

 اما داستان درخشان « نامه » از «پتراشتام»، راس دیگری از چند ضلعی دلچسب و تکان دهنده‌ی قدرت داستان‌پردازی نویسندگان آلمانی مجموعه‌ی« آسمان خیس » است. زنی پس از مرگ شوهرش، به بسته‌ای از نامه‌های خصوصی او بر می‌خورد که خطاب به زنی دیگر نوشته شده و از عشقی پنهان حکایت دارند. سراسر داستان آغشته است به حس غبن و افسردگی عمیق زن از آگاهی بر چنین رابطه‌ای بین همسرش (که جز وفاداری و مهربانی چیزی در او سراغ نداشت ) و زنی دیگر، زنی که او نمی شناسد و در پی کشف و شناختش هم نیست. پایان بندی داستان اما...

« رفت و نامه‌ها را آورد. سعی کرد نامه‌ها را بخواند و به مانفرد فکر نکند، خواندشان به عنوان شاهدی بر شوری که نه مانع می‌شناخت و نه فاصله. تمام‌شان را خواند، مچاله‌شان کرد و انداخت‌شان در سطل زباله. برای اولین بار بعد از مدت‌ها، بی آن‌که به عدم وفاداری‌اش فکر کند، یاد مانفرد افتاد. به شادی زندگی مانفرد فکر کرد، به رفتار صبورانه و ملایمش و به طنزی که با خود داشت. به اُنسی که بین‌شان بود و به مهربانی‌اش فکر کرد و به این‌که چه‌قدر جایش خالی است. ناگهان احساس اطمینان کرد که رابطه‌شان هیچ کمبودی نداشت، که مانفرد نه به خاطر احساس کمبود به او خیانت کرده بود، بلکه به خاطر احساس زیادتر از معمول عشق و کنجکاوی و تحسینی که برای همه‌چیز و همه‌کس داشت، برای بچه‌ها و حیوان‌ها و برای طبیعت، برای کارش و برای تمام دنیا....» ص 198

به همین سادگی بگو…


نگاهی به روایت‌های داستانی مجموعه داستان آسمان خیس

    
نوشته میثم کیانی   منتشر شده در بیستمین شماره‌ی مجله “تجربه”


     به‌راستی ساده روایت کردن یک ماجرا کارسختی‌ست. درست شنیدنید ماجرا!… یکی از اولین شاخصه‌های مجموعه  داستان “آسمان خیس” ماجراهایی‌ست که خالی از هر نوع پیچیدگی داستانی با اتکا به راویت ساخته می‌شوند، و سرراست توی ذهن مخاطب تاثیرشان را می‌گذارند. و اگر هم پیچیدگی وجود داشته باشد، در لایه‌های زیرین و در بستری چون تار‌های عنکبوت تنیده، و تمام آن پیچیدگی، امری نهفته است. لازم به کشف نیست، تنها نهفته است. باید آنجا باشد. کشف زندگی‌ایست. روایت‌ها با حال و هوای راوی هر قصه می‌خواند و آبشخورش هم از دورنیات شخصیت‌هاست، که وادارشان می‌کند به عملگرایی و جریان داشتن در زندگی واقعی، آنها مثل خیلی از قصه هایی که می خوانیم شبح‌وار زیست نمی‌کنند. حضور دارند و گاهی درگیر روزمرگی‌هایی، چون ما هستند. پریشان‌گوی آنها حتی از نوع شاعرانه “جان” یکی از شخصیت‌های داستانی مجموعه در “حیاط‌ پشتی در آیینه” یا سرکشی آرام “یوهانا ” کاراکتر داستان “نامه” باور پذیر و از زندگی برخاسته اند، تنها ماجراست که در عین سادگی، گاهی عمیق و ژرف می شود، و گرنه قرار نیست ما با ذهنی منظم، با پریشانی غیرقابل باوری روبه‌رو شویم، که اگر اینگونه بود و راویان ما چون “بنجی” خشم و هیاهو ” فاکنر” قرارشان بر این بود که فروپاشی یک خاندان را از یک جریان پیچیده ذهنی روایت کنند، خب به قطع باید از همان روایت و پیچیدگی بهره می‌بردند، و الا تمام تلاش‌ها بی اثر می ماند. این یکی از محاسن روایت‌های داستانی این مجموعه است. البته که در مسیر ترجمه یک اثر، از زبان مبدا به زبان مقصد، گاه بلایایی جبران ناپذیر حادث می شود. ولی با توجه به مصاحبه ها و گفته های مترجم اثر، که با نسل داستان نویسان حاضر آلمان و این مجموعه بالاخص آشنایی نزدیک دارد، با ظرافتی توام با سادگی روایت داستانی خود را پیش می برند. زبان یک دست و روراست این مجموعه تاثیر ماجراها و آن نثر داستانی را دوچندان می‌کند. طوری که شما به سادگی با یک مرگ مواجه می‌شوید و با تمام اندوه او را می‌پذیرید و همراه می‌شوید، و البته فراموش نمی‌کنید. در اکثر داستان‌ها، آغاز هر ماجرا، وسط هر ماجراست، و افعال گذشته، بدون ‌قضاوت، برای شما شروع به روایت داستانی می‌کنند، و انگار خودشان هم باور ندارند داستان قرار است نقطه پایانی هم داشته باشد. مواجه و شروع اغلب داستان‌ها مستقیم و پرکشش است و بدون پیش‌درآمدی، مخاطب را به جایی نامعلوم پرتاب می‌کنند و سطر به سطر جلو می‌برند. چیدمان داستان‌ها کنار هم و به‌روز بودن آنها از شاخصه‌های دیگر این مجموعه است. داستان‌ها با دنیای نادیده‌ها و ناشنیده‌ها سر و کار ندارد. همانطور که در بالا اشاره شد، انگار امروز هستند، حتی اگر با افعال گذشته روایت شوند. تکنولوژی، ارتباطات و تبلیغات زندگی شهری داستان‌ها را عینی و واقع‌گرایانه‌تر نشان می دهد. و البته کمکی مضاعف می‌کنند به باور پذیری آنها و شناخت ما از المان‌های جامعه‌‌ی مدرن که در بستر زندگی شخصیت‌ها فراهم شده. رنگ و روح زندگی را در طبقه‌های مختلف اجتماعی آنها نشان می‌دهد، و در نهایت به راحتی مخاطب را در مواجهه با یک داستان خوب، شگفت زده می‌کنند: *”آسمانی خیس، به دام تور‌ها افتاد. حالا ماهی‌ها، همه آبی رنگند!”
    
*نقل از کتاب: ص پنجاه و هفت مجموعه داستان آسمان خیس/ نشر افق/ داستان های آلمانی/ ترجمه محمود حسینی‌زاد  

با هم کتاب بخوانیم - ۲۰

«شقایق‌های توی بطری شیر پژمرده شده، اما هنوز لبه پنجره بودند. روی میز یک رومیزی آبی‌ رنگ با حاشیه‌ی سفید، بطری آب، زیرسیگاری، یک دفتر تلفن باز و رویش تلفن، یک دفترچه‌ی یادداشت، چند خودکار، کبریت، عینک مطالعه. مارگارت دو لیوان از آشپزخانه آورد، زیرسیگاری را خالی کرد. نشست روی صندلی‌ای که دو هفته پیش ریشارد رویش نشسته بود، در پناهِ کتاب‌ها، تکیه‌گاه، عنوان‌های تسلی‌بخش و آشنای آن‌ها. وقتی ریشارد دیگر به این‌ها احتیاجی نداشته باشد، چه کسی این هزار کتاب را خواهد خواند؟ این درست همان سؤال‌هایی بودند که آلیس از پرسیدن‌شان شرم داشت، اما ....»



آلیس

نوشته‌ی یودیت هرمان، ترجمه‌ی محمود حسینی‌زاد، نشر افق، چاپ سوم، قیمت ۳۵۰۰ تومان

موفقیت تازه برای «پتر اشتام» عزیز

جایزه‌ی من‌بوكر كه هر سال برگزار می‌شود و جایزه‌ی اصلی‌اش به بهترین كتاب منتشر شده به زبان انگلیسی تعلق می‌گیرد، دو بخش دیگر هم دارد كه هر دو سال یك‌بار اهدا می‌شود: یكی من‌بوكر بین‌المللی و دیگری هم جایزه‌ی ویژه‌ی من‌بوكر. نامزدهای لانگ‌لیست این جایزه، امسال 23 جولای، شرت‌لیست، 10 سپتامبر و برنده‌ی جایزه‌ هم 15 اكتبر معرفی می‌شود.

امسال در بخش من‌بوكر بین‌المللی، نویسنده‌هایی نامزد شده‌اند كه الزاماً به زبان انگلیسی نمی‌نویسند، اما آثارشان به‌طور گسترده به زبان انگلیسی ترجمه شده و در دسترس است. از همه مهم‌تر، برخلاف جایزه‌ی من‌بوكر اصلی، در این بخش به مجموعه‌آثار یك نویسنده توجه می‌شود، و نه فقط یك كتابش (كه معمولاً جدیدترین آثار نویسنده‌ها هم هست.)


پتر اشتام عزیز ما هم امسال در بخش من‌بوكر بین‌المللی نامزد جایزه شده. كتاب هفت سال اثر پتر اشتام كه در سال 2009 منتشر شده، سروصدای بسیاری كرده و منتقدان روزنامه‌ای مثل نیویورك تایمز، اشتام را نویسنده‌ای خوانده‌اند كه: «آثارش را مدام و مدام می‌شود خواند. او زندگی معاصر آدم‌ها را تكه‌تكه می‌كند و هر تكه را چنان زبردستانه روایت می‌كند كه خواننده آن‌ها را از یاد نمی‌برد. شخصیت‌های داستان‌های اشتام، مثل اغلب آدم‌های اطراف‌مان، در كنكاشی درونی، به‌دنبال تعادل ازدست‌رفته‌ی خودشان و زندگی‌شانند. تجربه‌ای آشنا و جهانی.»

نشر افق سه عنوان کتاب از این نویسنده‌ی مطرح را به فارسی ترجمه کرده است که علاقه‌مندان به داستان کوتاه، رمان می‌توانند برای تهیه‌ی این کتاب‌ها به فروش‌گاه کتاب افق (خیابان انقلاب، کنار سینما سپیده، سر کوچه‌ی اسکو) مراجعه کنند.



تمام چیزهایی که جای‌شان خالی است
، پتر اشتام، ترجمه‌ی صنوبر صراف‌زاده، نشر افق، 3000 تومان
آسمان خیس، پتر اشتام... [و دیگران]، ترجمه‌ی محمود حسينی‌زاد، نشر افق، 8500 تومان
اگنس، پتر اشتام، ترجمه‌ی محمود حسینی‌زاد، نشر افق، 3800 تومان

یودیت هرمان؛ صدایی تازه در ادبیات آلمان


یودیت هرمان
، متولد 1970 در برلین، از نویسندگان جوان و مشهورِ آلمانی است که در رشته‌ی روزنامه‌نگاری تحصیل کرده است. اولین کتاب او در سال 1998 منتشر شد که منتقدان آن را «صدایی تازه در ادبیات آلمان» دانستند. این کتاب، مجموعه داستانی به نام «خانه‌ی تابستانی، بعداً» بود که داستان‌های آن درباره‌ی زندگی مردم بی‌خیال و درعین‌حال آسیب‌پذیر شهرنشین است.

فرصت‌های از دست رفته در عشق و زندگی، تردیدها و عدم‌شهامت برای انتخاب در زندگی از مهم‌ترین محورهای اصلی در داستان‌های خانم هرمان است.

کتاب دومِ او با نام «هیچ جز ارواح» هم در سال 2003 منتشر شد و مورداستقبال قرار گرفت. در این کتاب هم قهرمان‌های خانمِ نویسنده سرگشته‌اند و درگیر عدم‌توانایی برقراری ارتباط. آن‌ها زندگی را میان نومیدی و اشتیاق می‌گذرانند. لحنی ابداعی که در ادبیات آلمانی بی‌سابقه است.*

مؤسسه‌ی نشر افق با ناشر اصلی آثار یودیت هرمان برای خرید امتیاز انتشار ترجمه‌ی فارسی کتاب‌هایش – طبق قانون بین‌المللی " حق انحصاری نشر اثر"- به توافق رسیده است.

این‌سوی رودخانه‌ی اُدر مجموعه‌ای است منتخب از داستان‌های دو کتاب هیچ جز ارواح و خانه‌ی تابستانی، بعداً که با ترجمه‌ی محمود حسینی‌زاد در سال 1386 از سوی نشر افق منتشر شد.

آلیس هم سومین کتاب خانم هرمان است که در سال 1388 با ترجمه‌ی محمود حسینی‌زاد از سوی نشر افق منتشر شد.

موافق هستید در دو هفته‌ی آینده کتاب‌های یودیت هرمان را با هم بخوانیم؟

*
دوستان عزیز، در صورت تمایل می‌توانید چاپ دوم مجموعه‌داستان این‌سوی رودخانه‌ی اُدر را با قیمت 1800 تومان و چاپ سوم کتاب آلیس را با قیمت 3500 تومان از فروش‌گاه کتاب افق (خیابان انقلاب، کنار سینما سپیده، نبش کوچه اسکو) تهیه کنید.

* به نقل از مقدمه‌ی کتاب این سوی رودخانه‌ی اُدر

کتاب‌های پیشنهادی برای آخر هفته؛ به انتخاب «محمود حسینی‌زاد»

هنوز هم دوست‌داشتنی‌ترین قفسه‌ی کتاب در فروش‌گاه ما، قفسه‌ی کتاب‌های پیشنهادی است. یادتان باشد تا چند وقتِ قبل، رسمِ کتاب افق بر این بود که هر چهارشنبه، کتاب‌هایی را برای آخر هفته پیشنهاد می‌کرد. حال، ایده‌ی تازه‌ای داریم و می‌خواهیم از این هفته، رسمِ خوبِ پیشنهاد کتاب را به شیوه‌ی دیگری ادامه بدهیم که جذاب‌تر است و باعث می‌شود کتاب‌های بیش‌تری از سلیقه‌های مختلف مطرح شود. برای همین، هر هفته به سراغ یکی از نویسنده‌ها یا مترجم‌های صاحب‌نام کشورمان می‌رویم و از آن‌ها می‌خواهیم چندعنوان از کتاب‌های خوبی را که خوانده‌اند برایمان معرّفی کنند. کتاب‌های پیشنهادی این هفته‌ به انتخاب آقای محمود حسینی‌زاد است.

محمود حسینی‌زاد
را بیش‌تر به عنوان مترجم می‌شناسیم. یک مترجمِ خوب با انتخاب‌های دوست‌داشتنی که در ترجمه‌ی ادبیات آلمانی متخصص است. پیتر اشتام و یودیت هرمان دو نویسنده‌ی آلمانی‌اند که آثارشان به همت این مترجم توانا در ایران معرفی شد و مورد استقبال قرار گرفت. کافی است این تگ را در وبلاگ کتاب افق دنبال کنید و یادداشت‌های مختلفِ منتقدان، نویسندگان و دوستان روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس را درباره‌ی کتاب‌های آلیس، اگنس، آسمان خیس و ... بخوانید تا  به صحت این موضوع پی ببرید. راستی، آقای حسینی‌زاد داستان‌های بسیاری هم نوشته و می‌نویسد. چندی قبل بود که از ایشان به‌خاطر مجموعه‌داستانی که نوشته‌اند در جایزه‌ی ادبی هفت‌ اقلیم تقدیر شد. اگر جزو مخاطبان مجله‌ی همشهری داستان و یا نافه باشید حتماً داستان‌های کوتاه محمود حسینی‌زاد را خوانده‌اید. علاوه‌بر‌داستان کوتاه، این نویسنده/مترجم عزیز رمان هم می‌نویسد. نخستین رُمان آقای حسینی‌زاد با عنوان ای لکه لعنتی گم شو در صورت دریافت مجوز از اداره‌ی ارشاد به‌زودی از سوی نشر افق منتشر خواهد شد.

کتاب‌های پیشنهادی این هفته به انتخاب محمود حسینی‌زاد عبارت‌اند از؛

1.    چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم، زویا پیرزاد، نشر مرکز، قیمت 9900 تومان
2.    غرامت مضاعف، جیمز. ام. کین، ترجمه‌ی بهرنگ رجبی، نشر چشمه، قیمت 4500 تومان
3.    مثلاً، برادرم، اووه تیم، محمود حسینی‌زاد، نشر افق، قیمت 2800 تومان
4.    این برف کی آمده، محمود حسینی‌زاد، نشر چشمه، قیمت 3200 تومان
5.    آلیس، یودیت هرمان، محمود حسینی‌زاد، نشر افق، قیمت 3500 تومان

در صورت تمایل، برای تهیه‌ی این کتاب‌ها می‌توانید به فروش‌گاه کتاب افق (خیابان انقلاب، کنار سینما سپیده، سر کوچه اسکو) مراجعه کنید. منتظرتان هستیم.

پیشنهاد «شهلا شهابیان» برای خواندنِ رُمان «اگنس»

انگار اگنس به خودش گفته باشد: این‌طوری برای همیشه در داستان این مَرد می‌مانم، زنده و غیرقابل طرد شدن! و بعد مصمم راه افتاده و رفته باشد به جایی که مرد در داستانش نوشته، انگار به خودِ داستانِ مرد، داستانی که او در آن می‌میرد؛ و بعد بمیرد برای این که زنده بماند! و این‌طوری می‌شود که «به» اگنس، لقب تکان دهنده‌ترین رمان عاشقانه سال‌های اخیر و یکی از بهترین آثار ادبی آلمان را داده‌اند.

رمان اگنس نوشتهٔ پیتر اشتام با ترجمهٔ خوب محمود حسینی زاد این‌طور شروع می‌شود: «اگنس مرده است، داستانی او را کشت. از اگنس جز این داستان چیزی برایم نمانده...» و با این تصویر سرشار از تعلیق به پایان می‌رسد: «... اگنس بازنگشت. تمام شب و روز بعد را منتظرش ماندم... یک بار تلفن زنگ زد. گوشی را برنداشتم و قبل از آن که دستگاه پیام‌گیر صدا را ضبط کند، زنگ تلفن قطع شد...».

محمود حسینی زاد در مورد اگنس گفته: «تکنیک این رمان، فوق‌العاده نو است. زبان کتاب، بسیار ساده و زیباست. مسئله بعدی ابهامی است که در این اثر وجود دارد. من که مترجم این کتاب هستم هنوز نمی‌دانم آیا اگنس خودش را می‌کشد یا فرار می‌کند، چون اگر دقت کنید اول کتاب، او دم پنجره ایستاده و آخرش هم پنجره باز است و نویسنده در اثرش، مدام به شیشه و پنجره اشاره می‌کند و این‌طور القا می‌شود که اگنس خودش را از شیشه به پایین پرت کرده است. مسئله سوم ایده این رمان است. اینکه زنی مقابل نویسنده‌ای می‌نشیند و می‌گوید رمانی درباره من بنویس سوژه و ایده نویی برای یک رمان است...».

اگنس/ پیتر اشتام/ محمود حسینی زاد/ نشر افق.

پ.‌ن: و چقدر حیف خواهد شد اگر از طرح زیبای روی جلد حرف نزنیم: کار کیانوش غریب پور.

منبع: حرفه؛ راوی

آلیس

آلیس مجموعه داستانهایی با محوریت شخصیت آلیس است. آلیس هیچ مشخصه بخصوصی ندارد تا او را از سایر زنهای کتاب متمایز کند اما حوادث او را همیشه سر راه مرگ قرار می‌دهند و آلیس در تمام داستان‌ها با مرگ رو به رو است. و رو در رویی آلیس با مرگ اطرافیان است که آلیس را برای ما می‌سازد. مرگ یک عموی هم جنس باز در گذشته، مرگ یک عاشق قدیمی، مرگ یک دوست قدیمی که مهمانش هستند، مرگ شوهر دوستش و در ‌‌نهایت مرگ شوهر آلیس که آخرین داستان کتاب است و در آن می‌توان ردی از مرگهای گذشته را پیدا کرد. آلیس نه یقه پاره می‌کند و نه بر سر و صورت خود می‌زند. برخورد آلیس با مرگ‌ها آنچنان درونی و آرام است که خواننده با خود فکر می‌کند اگر خودش هم با این مرگ‌ها موجه شود همین گونه خواهد بود. مرگ‌ها و حس آلیس در ‌‌نهایت تصویری بودن روایت شده و نویسنده سعی نکرده وارد ذهن آلیس شود و آن را درونی کند.
مجموعه داستان آلیس را که می‌خوانی به این نتیجه می‌رسی که زندگی ادامه دارد حتی با این همه مرگ. پس با این همه مرگ باز هم بیایید زندگی کنیم.

نوشته‌ی م.میرابوطالبی در وبلاگ شازده کوچولو

نگاهی به کتاب «آلیس» اثر یودیت هرمان



حمیدرضا امیدی سرور
؛ اثری است جذاب، تازه و با طراوت که این ویژگی‎های اثر او نه تنها به دلیل پرداختن به مسائل و دغدغه‎های امروز که به دلیل سبک مدرن او نیز هست. سبکی که در عین ویژگی‎های برشمرده برای آن، گاه از زبانی تصویری و زنده نیز برخوردار می‎شود.
ادامه نوشته

دعوت به بازخوانیِ رُمان «مثلاً، برادرم» نوشته‌ی «اووه تیم»

«مثلا، برادرم» بازتابی از تاثیر ویران‌گر و البته ماندگار جنگ بر احوال شخصی و خاطره جمعی مردمان آلمان کنونی است که در بسیاری زمینه‌ها با سایر ملت‌هایی که تجربه جنگ را گذراندند، احوال مشابهی دارند. مادرانی که هم‌چنان دنبال گور یا پلاک فرزندان‌شان هستند؛ نسلی که خود را هنوز آرمان‌گرا می‌داند؛ سربازانی که اگرچه پوتین‌ها را درآوردند اما از تقدس جنگ دفاع می‌کنند؛ سوال‌هایی که هم‌چنان پابرجاست (مثلا چرا هیتلر دستور داد که لشکر دوازدهم زرهی در مقابل دروازه‌های دانکرک توقف کند؟ چرا آن فرمان صد در صد اشتباه در حمله به شوروی را در آستانه زمستان صادر کرد؟). این‌چنین است که می‌توان گفت برای بازخوانی و آموختن از تاریخ، صرفا نباید کتاب‌های تاریخی خواند و نظریه‌های سیاسی را فراگرفت؛ رمان سیاسی نیز گوشه مهمی از ماجرا را زیر ذره‌بین قرار می‌دهد.

ادامه نوشته

از خاطرات صد در صد واقعی یک سرخپوست زیر آسمان خیس

... خودم را رساندم به آن کتاب‌فروشی کوچک اما پر از کتاب‌های خوب و تازه. دو سه چهار نفری دم قفسه‌ها ایستاده بودند و عطف کتاب‌ها را نگاه می‌کردند. اول سراغ «آسمان خیس» را گرفتم که حسینی‌زاد ترجمه کرده. فروشنده که بعد معلوم شد کلی خوره کتاب هم هست، زد تو کامپیوترش و گفت: هست. گفتم: خوبه...می‌خوام. بلند شد برود بیاورد.گفتم: چیز چی...؟ کتاب خاطرات سرخپوست پاره‌وقت شرمن‌آلکسی؟ ترجمه‌ی رضی‌هیرمندی... برگشت دوباره زد تو کامپیوترش و گفت: هست. اما یکی بیشتر نمونده. گفتم: می‌خوام. توضحیش ترسی انداخت به جانم. دست دراز کرد و از قفسه نزدیک بیرونش کشید و گذاشت جلویم. خودش بود، نشر افق. دوسه هفته‌ای بود عکس روی جلدش را تو همشهری داستان دیده بودم و دل‌دل کرده بودم چندبار تلفن بزنم بفرستند یا بگذارم اصفهان که می‌روم خودم ببینم و بخرم و بگیرم دستم. فروشنده بلند شد و رفت. رفت که آسمان خیس را بیاورد حتماً. داستان‌های کوتاه نویسنده‌های آلمانی... آن‌هم ترجمه حسینی‌زاد... به به... حتماً مزه‌ی «گذران روز» می‌دهد. ....

ادامه نوشته

آسمان خیس

آسمان خیس مجموعه داستانی است از نویسندگان آلمانی: اشتام، يوديت هرمان، اينگو شولتسه، برنهارد شلينک، امينه سوگی ازداما.

به نظرم یکی از بهترین مجموعه داستان‌هایی است که در این چند وقته چاپ شده است. داستان‌های کتاب یکی از یکی بهتر و به‌یادماندنی‌تر هستند. به‌خصوص، در این مجموعه داستان‌های هرمان، و اشتام را بسیار پسندیدم اما داستانی که فکر نکنم به این زودی‌ها فراموشش کنم داستانی است از شلینک با نام «آن زن در جایگاه بنزین» که داستانی است دربارۀ غرق شدن انسان در آرزوهایی که ناکام مانده است. به نظرم بهترین داستان کتاب است و البته «عشق آری اسکارسون» نوشته یودیت هرمان هم جزو داستان‌های خوب کتاب است که فوق‌العاده است. عشقی عجیب و غریب و البته به‌یادماندنی و صد البته ممنوع. آسمان خیس را محمود حسینی‌زاد ترجمه کرده و نشر افق منتشر کرده است.

نوشته‌ی علی چنگیزی در وبلاگ جامعه‌ی کهنه

آسمان خیس

داستان‌های خوب، داستان‌هایی که می‌توانی با سه‌چهار جمله طرحشان را برای یکی دیگر تعریف کنی و در همان سه چهار جمله، نفسش را بند بیاوری.

داستان‌های خوب که بعد از خواندشان، یک «آخ.» می‌گذاری توی سفیدی پایان صفحه. کتاب را ناخودآگاه می‌بندی و خیره می‌شوی به نمی‌دانم چی.

داستان‌های خوب، که می‌خوانی‌شان و خیال می‌کنی لالی و صاحب کلمات، صاحب داستان‌های خوب، به جای تو، برای تو، حرف می‌زند.

 

* دارم مجموعه داستان «آسمان خیس» را می‌خوانم. آرام‌آرام، شبیه مزه‌مزه کردن غذایی که دلت نمی‌خواهد به این زودی تمام شود.

نوشته‌ی آذین در وبلاگ لحظه

آسمان خیس

به همه‌ی کسانی که داستان را دوست دارند پیش‌نهاد می‌کنم مجموعه‌ی آسمان خیس را بخرند و بخوانند. کتابی‌ست که بعد از خواندن‌اش حس نمی‌کنید پول و وقت‌تان را هدر داده‌اید.

ادامه نوشته