این یک دعوت است؛ کتاب شعر بخرید


چه فکری کرده بودیم؟ فکر کرده بودیم شهریور را با شعر بدرقه کنیم و با شعر به استقبال مهر برویم. فکر کرده بودیم کمی غلظتِ تعبیرهای قشنگ و خیال‌های لطیف را در خون‌مان بالا ببریم و در دنیایی نفس بکشیم که پُر از کلمه‌های نو، لحظه‌های بکر و رؤیاهای زیباست. البته، نگذاشتیم فکرمان فقط توی سر خودمان بماند و بهتر دیدیم با صدای بلند درباره‌اش حرف بزنیم، درباره‌ی رجعت‌مان به شعر. برای همین، این دو هفته‌ی آخر از تابستان، وبلاگِ کتاب افق پُر از هوای تازه بود به لطفِ شعرهای قیصر امین‌پور، محمدعلی سپانلو و حسن حسینیِ عزیز.

منتهی، نمی‌خواهیم یک‌هو دست‌تان از شعر و رؤیا خالی بماند. برای همین، این یک دعوت است.
از شما دعوت می‌کنیم برای خاطرِ خوبِ خودتان کتاب شعر بخرید و بخوانید. زیاد. مطمئن باشید شعر شفای رنج‌های بی‌مرهم و زخم‌های درون‌مان است و خیلی زود اثربخشیِ خاصیّتِ جادویی آن را در زندگی‌تان و در روح‌تان خواهید دید.
اوّلین پیشنهادهای ما به شما، سه کتابی است که در شعرخوانی در شهریور ازشان یاد کردیم؛

گ‍ن‍ج‍ش‍ک‌ و ج‍ب‍رئی‍ل‌
، آینه‌‌های ناگهان و قایق‌سواری در تهران.


گنجشک و جبرئیل سروده‌ی حسن حسینی م‍ج‍م‍وع‍ه‌ ش‍ع‍ر‌های ۱۳۶۴ - ۱۳۶۳‌ اوست که اولین‌بار اوایل دهه‌ی هفتاد از سوی نشر افق منتشر شد و تا سال 87 به چاپ هشتم رسید. قیمت این کتاب 1700 تومان است.
آی‍ن‍ه‌ه‍ای‌ ن‍اگ‍ه‍ان‌ سروده‌ی قیصر امین‌پور گ‍زی‍ده‌‌ی ش‍ع‍ره‍ای‌ سال‌های 64 تا 71 اوست که اوایل دهه‌ی هفتاد از سوی نشر افق منتشر شد و تا سال 88 به چاپ شانزدهم رسید. قیمت این کتاب هم 2800 تومان است.
قایق‌سواری در تهران سروده‌ی محمدعلی سپانلو نیز اولین‌بار در سال 88 از سوی نشر افق منتشر شد و چاپ دوم آن را می‌توانید با قیمت 3000 تومان تهیه کنید.

شعرخوانی در شهریور - 13

بدون اطلاع قبلی
دم در بیمارستان شهید می‌شوم
نگهبانی دست مرا می‌گیرد
و به سمت بهشت می‌برد
به غرفه‌های ستاره و گل
قدم می‌نهم
جام‌های بهشتی
یکبارمصرف است
سیگاری روشن می‌کنم
و خاکسترش را در ملکوت می‌تکانم
سکوت می‌شکند
مومنان از زیارت هم جا می‌خورند
جام پنجره‌ها
لبریز از سوال
روی دست کنجکاوی‌ها چرکین می‌شود
فرشته من ساعت می‌زند
و نگهبان بدون اطلاع قبلی
از پیروزی شیعیان جنوب لبنان
حراست می‌کند
ایندرال، آدرنالین، منشاوی، آرنولد...
خسته‌ام از بازیگوشی
میان خیابان
و عبور از خط‌کشی‌های منطقه‌دار
هستی
حس می‌کنم حوصله‌ی مرا ندارد
در کنار ستاره و گل
سرم به چارچوب‌های خیالی می‌خورد
بدون اطلاع قبلی
دم در بیمارستان شهید می‌شوم
و در حاشیه میدان شهدا
فرشته‌ی جوانی در دل آه می‌کشد
و آرزوهای گرسنه مرا بدرقه می‌کند...

حسن حسینی
به نقل از کتاب گنجشک و جبرئیل. نشر افق

شعرخوانی در شهریور - 9

سکوت
سنگین و پرهیاهو
درهم می‌شکست
گلوی شورشی تو
بر یال ذوالجناح باد
شتک می‌زد
علقمه _سرخ و سیراب_
در زیر زانوان تو می‌غلتید
و خورشید
بر کوهان کوه‌های برهنه
به اسارت می‌رفت...


حسن حسینی
به نقل از کتاب گنجشک و جبرئیل. نشر افق

شعرخوانی در شهریور - 8

کرانه‌ای
به ترانه‌ای
غروب گرداب را
در خواهد نوردید
و آستین منطقی ساحل
به لبخندی فاتح
برهان قاطع کوسه‌ها را
باطل خواهد کرد
اندیشه عمیق رهایی
اندیشه نجات
چون قایقی شکسته و موهوم
در ذهن می‌گذشت

حسن حسینی
به نقل از کتاب گنجشک و جبرئیل. نشر افق

شعرخوانی در شهریور - 7

آینده‌ی آسمان تاریک بود
و تکلیف ابرها را
کبریت هیچ صاعقه
روشن نمی‌کرد


حسن حسینی
به نقل از کتاب گنجشک و جبرئیل. نشر افق