با هم کتاب بخوانیم - 19

«دوست داشت به چاک چاک ماشین تحریر من گوش کند که از اتاق مطالعه می‌آمد. می‌گفت صدایی آرام‌بخش است، مثل گوش دادن به فکرهای من؛ هر چند نمی‌دانم صدای فکر کردن من چگونه می‌تواند یکی را آرام کند، کاملاً برعکس.»



دریا
نوشته‌ی جان بنویل، ترجمه‌ی اسدالله امرایی، نشر افق، چاپ دوّم، قیمت 4500 تومان

با هم کتاب بخوانیم - 18

«زندگی درست و حسابی همه‌اش تلاش است، کار بی‌وقفه و پی‌درپی، این‌که با کله بروی توی شکم دنیا، یک‌ چیزی توی همین مایه‌ها، اما حالا وقتی به گذشته نگاه می‌کنم، می‌بینم بخش اعظم زندگی من و توان و تلاشم برای این بوده که سرپناهی گیر بیاورم و توی گوشه‌ای دنج با خودم خلوت کنم. آدم با خودش تعارف ندارد. از قضا تحقق هم یافت. پیش‌تر، خودم را سردسته‌ی دزدهای دریایی می‌دیدم که با قه‌ای که توی دهان داشتم ترتیب همه را می‌دادم، اما حالا می‌فهمم که همه‌اش خواب و خیال بوده است. چیزی که می‌خواستم از اول تا آخر این بوده که توی گوشه‌ای بخزم و خودم را حفظ کنم و در گرمای امن جنینی پناه بگیرم و در آن از گزند نگاه‌های سرد و بی‌اعتنای آسمان در امان باشم و سرمای تند و ویرانگر را حس نکنم. برای همین است که گذشته برای من همواره چنین پناهگاهی دست و پا می‌کرد. سرمای فعلی و زمهریر بعدی را از خود می‌راندم و به گذشته‌ی گرم و نرم پناه می‌برم. اما راستی، چه وجودی داشت، این گذشته؟ به‌هر حال همین فعل و حال خودمان بود، یعنی روزگاری و حالی که رفته است، همین.»



دریا

نوشته‌ی جان بنویل، ترجمه‌ی اسدالله امرایی، نشر افق، چاپ دوّم، قیمت 4500 تومان

با هم کتاب بخوانیم - 17

«لحظه‌هایی هست که گذشته با چنان نیرویی ظاهر می‌شود که به نظر می‌رسد آدم از بین می‌رود.»

دریا

نوشته‌ی جان بنویل، ترجمه‌ی اسدالله امرایی، نشر افق، چاپ دوّم، قیمت 4500 تومان

دریا

1. یکی تازه از روی قبرم رد شده است.
2. من جاشوی پیری را به یاد می‌آورم که کنار آتش بخاری چرت می‌زد و سرانجامی مثل دریا ندیده‌ها داشت.
3. وای! چه شود که مثل او باشی! که او بوده باشی..
4. گذشته درون من مثل قلب دومی می‌تپید.
5. فوری روی گرداندم. می ترسیدم ترس توی چشمهایم مرا لو بدهد. چشم آدم همیشه مال دیگران است.
6. از خودخواهی بیرحمانه‌ی چیزهای عادی شگفتزده شدم، اما نه! نه خودخواهند، نه بیرحم! فقط بی‌اعتنا هستند. خب مگر می‌توانند طور دیگری باشند؟ پس مجبورم با اشیا آنطوری که هستند برخورد کنم نه آنطور که تصور می‌کنم.
7. از امروز به بعد همه‌اش پنهان کاری خواهد بود. راه دیگری برای زندگی در کنار مرگ وجود ندارد.
8. شاید تمام زندگی لحظه‌ای طولانی باشد برای ترک دنیا و همه‌ی آنچه در آن است.
9. جنازه‌ای از خاطره‌ی دیگران درون خودمان حمل می‌کنیم تا زمانی‌که جان از تنمان در برود. بعد نوبت ماست که مدتی در ذهن دیگران بمانیم و بعد نوبت آنها برسد که بیفتند و بمیرند و تا نسلها همین چرخه ادامه یابد.

این جملات از رُمان دریا اثر جان بنویل توسط ثمر راد انتخاب و در وبلاگ ... و عشق صدای فاصله‌هاست ... منتشر شده‌اند. اگر شما هم با ما کتاب بخوانید خوش‌حال می‌شویم.

با هم کتاب بخوانیم - 16

«اما بعد، در کدام لحظه از لحظه‌های ما، زندگی به کلی عوض نمی‌شود؟»

دریا

نوشته‌ی جان بنویل، ترجمه‌ی اسدالله امرایی، نشر افق، چاپ دوّم، قیمت 4500 تومان

با هم کتاب بخوانیم - 15

«فوری روی گرداندم. می‌ترسیدم ترسِ توی چشم‌هایم مرا لو بدهد. چشم آدم همیشه مال دیگران است، کوتوله‌ی دیوانه و ناامیدی که درون آدم خانه می‌کند. منظورش را می‌فهمیدم. قرار نبود او را از پا بیندازد. قرار نبود این اتفاق برای ما بیفتد. ما از آن‌جو آدم‌ها نبودیم. بدبختی، بیماری، مرگ نابهنگام و این‌جور مصیبت‌ها برای برای آدم‌های خوب پیش می‌آمد، برای آدم‌های افتاده و چشم و چراغ دنیا؛ نه آنا، نه من. وسط معرکه‌ی زندگی ما و پیشرفت شاهانه‌مان، یک‌هو یک بیکاره‌ی عاطل و باطل، از وسط جمعیت بیرون آمده و الکی تعظیم می‌کند و برای ملکه‌ی مصیبت‌زده‌ی زندگی من حکم استیضاح تحویل می‌دهد.»

دریا

نوشته‌ی جان بنویل، ترجمه‌ی اسدالله امرایی، نشر افق، چاپ دوّم، قیمت 4500 تومان

دریا

«دریا» عنوان رمانی است از جان بنویل که اخیراً توسط نشر افق و با ترجمه اسدالله امرایی منتشر شده است. دریا از آثار مطرح بنویل است. اثری که در سال 2005 جایزه بوکر را برای این نویسنده به ارمغان آورد و این در حالی بود که بنویل پیش از این نیز در سال 1981 با رمان کپلر، جایزه گاردین را از آن خود کرده بود. دریا رمانی است خواندنی از نویسنده یی که دن دلیلو، نویسنده امریکایی، نثر روان و جسورانه آثارش را ستوده و در این مورد گفته است؛ «این ویژگی موهبتی ارزشمند برای کنکاش در روح انسان ها است.»

ادامه نوشته