شعرخوانی در شهریور - ۱۷

…  با سلام و آرزوی طول عمر
که زمانه این زمان نمی‌دهد

کاش این زمانه زیر و رو شود
روی خوش به ما نشان نمی‌دهد

یک وجب زمین برای باغچه
یک دریچه آسمان نمی‌دهد

وسعتی به قدر جای ما دو تن
گر زمین دهد، زمان نمی‌دهد

فرصتی برای دوست‌داشتن
نوبتی به عاشقان نمی‌دهد

هیچ‌کس برایت از صمیم دل
دست دوستی تکان نمی‌دهد ...


قیصر امین‌پور

به نقل از کتاب آینه‌های ناگهان
نشر افق/ چاپ هفدهم/ ۳۰۰۰ تومان

شعرخوانی در شهریور - ۱۶

فکر می‌کنم
عاقبت هجوم ناگهان عشق
فتح می‌کند
                پایتخت درد را


قیصر امین‌پور

به نقل از کتاب آینه‌های ناگهان
نشر افق/ چاپ هفدهم/ ۳۰۰۰ تومان

سلام، آقای قیصر امین‌پور!


وقتی تو نیستی
نه هست‌های ما
چونانکه بایدند
نه بایدها ...
هر روز بی تو
روز مباداست

قیصر امین‌پور

*تولّد 2 اردیبهشت ۱۳۳۸
 مرگ ۸ آبان ۱۳۸۶

*

طرح از داوود غفارزادگان است.

شعرخوانی در شهریور - 12

واژه واژه
سطر سطر
صفحه صفحه
فصل فصل
گیسوان من سفید می‌شوند
همچنانکه سطر سطر
صفحه‌های دفترم سیاه می‌شوند
خواستی که با تمام حوصله
تارهای روشن و سفید را
رشته رشته بشمری
گفتمت که دستى‌‌های مهربانی‌ات
در ابتدای راه
خسته می‌شوند
گفتمت که راه دیگری
انتخاب کن:
دفتر مرا ورق بزن!
نقطه نقطه
حرف حرف
واژه واژه
سطر سطر
شعرهای دفتر مرا
مو به مو حساب کن!

قیصر امین‌پور
به نقل از کتاب آینه‌های ناگهان، نشر افق

شعرخوانی در شهریور - 6

حرف‌های ما هنوز ناتمام
تا نگاه می‌کنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌شود
آی ...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چقدر زود
دیر می‌شود!

قیصر امین‌پور
به نقل از کتاب آینه‌های ناگهان، نشر افق

شعرخوانی در شهریور - 5

وقتی تو نیستی
نه هست‌های ما
چونانکه بایدند
نه بایدها ...
مثل همیشه آخر حرفم
و حرف آخرم را
با بغض می‌خورم
عمری است
لبخندهای لاغر خود را
در دل ذخیره می‌کنم:
باشد برای روز مبادا!
اما
در صفحه‌های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هر چه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می‌داند؟
شاید
امروز نیز روز مبادا باشد!
وقتی تو نیستی
نه هست‌های ما
چونانکه بایدند
نه بایدها ...
هر روز بی تو
روز مباداست


قیصر امین‌پور
به نقل از کتاب آینه‌های ناگهان، نشر افق

شعرخوانی در شهریور - 4

این روزها که می‌گذرد، هر روز
احساس می‌کنم که کسی در باد
فریاد می‌زند
احساس می‌کنم که مرا
از عمق جاده‌های مه‌آلود
یک آشنای دور صدا می‌زند
آهنگ آشنای صدای او
مثل عبور نور
مثل عبور نوروز
مثل صدای آمدن روز است

قیصر امین‌پور
به نقل از کتاب آینه‌های ناگهان، نشر افق