عبور از طلسم قصه‌های در بند

نویسنده: علی الله سلیمی

نویسندگانی که برای گروه‌های سنی کودکان و نوجوانان داستان می‌نویسند معمولاً از عنصر تخیل در حد بالایی استفاده می‌کنند. مخاطبان این ادبیات خاص هم معمولاً علاقه فراوانی به تخیل در داستان دارند که باعث می‌شود اکثر آثار شاخص در این زمینه از لایه‌های قوی تخیل برخوردار باشد. در این میان اگر ساختار درونی یک اثر داستانی ترکیبی از درهم تنیدگی داستان در داستان باشد، آن وقت عنصر تخیل طبعاً افزایش می‌یابد. داستان «قرن» در ردیف همین کتاب‌هایی است که ساختار درونی آن به شکل داستان در داستان است. نویسنده ترجیح داده با آوردن مقدمه‌ای کوتاه که آن هم بخشی از تکنیک روایی داستان است، روایت قصه را به یکی از افراد حاضر در داستان واگذار کند. «مرسی گالیله ناورگا» شخصیت اصلی و محوری داستان قرن است. او در طول داستان روایت‌های پراکنده داستان را در کنار هم می‌چیند که در سال‌های دور اتفاق افتاده‌اند و پیش از این در قالب کتاب گردآوری و ثبت شده‌اند.
 کتاب قرن از نثر روان برخوردار است که باعث می‌شود خواننده نوجوان به راحتی با آن ارتباط برقرار کند. بخشی از نثر کتاب را با هم مرور می‌کنیم: «مرسی با دقت نگاهی به سرسرا انداخت و در اتاقش را از تو قفل کرد. طلوعی خاکستری و زمستانی از پشت درخت‌ها به چشم می‌خورد ولی مرسی پرده اتاقش را کشید و شمعی روشن کرد تا بتوانند نگاهی به نامه‌ها بیندازند. حالااین سوال پیش آمده بود که چرا همیشه موقع طلوع خورشید می‌خوابند.» (ص ۸۱)
 ماجراهای کتاب ظاهراً سرگذشت خانوادگی «مرسی» است که حدود یک قرن پیش اتفاق افتاده است و پدر مرسی آن‌ها را در قالب کتابی نوشته است. زندگی کنونی مرسی هم در هاله‌ای از رویدادهای فراواقعی پوشانده شده است. او مدام ارواح را پیرامون خود می‌بیند و حتی به نوعی با آن‌ها ارتباط دارد. ترجان (پدر خانواده) با قرار دادن دو دختر (مرسی و چریتی) در یک زمان طلسم شده، آن‌ها را از واقعیت‌های روزمره دور نگه داشته است. همین قرار گرفتن در یک حالت بی‌زمانی، بسیاری از واقعیت‌های زندگی را از یاد دختران کوچک ربوده و آن‌ها را نسبت به بسیاری از رویدادهای پیرامونشان بی‌اطلاع کرده است. این زیستن در موقعیت بی‌زمانی، فضای فعلی داستان را برای آگاهی از شکل گیری رویدادهای پیشین آماده و فراهم کرده است. کلادیوس یکی از شخصیت‌های رویدادهای پیشین به زمان کنونی داستان می‌آید و ملاقاتی با مرسی برقرار می‌کند. او ماجراهای مرگ مادر مرسی را به او یادآوری می‌کند و همین موضوع باعث می‌شود مرسی در پی کشف ماجراهای پنهان زندگی خود و خانواده‌اش باشد و به این موضوع بپردازد. پنجره واقعی مرسی برای تماشای دنیای خیالی‌اش کتابی است که پدرش نوشته و در آن تمامی ماجراهای خانوادگی را به وضوح شرح داده است. مرسی از هر فرصتی برای دستیابی و خواندن کتاب پدرش استفاده می‌کند و سرانجام تصمیم می‌گیرد با توجه به اطلاعاتی که به دست آورده و اتفاقاتی که خود در آن‌ها حضور داشته و یا به نوعی ارتباطی با آن‌ها داشته، کتاب جدیدی بنویسد که این بار‌‌ همان وقایع از زاویه دید خود او (مرسی) روایت می‌شود.
 او هم مانند پدرش اسم کتابی را که می‌نویسد «قرن» می‌گذارد و در آن وقایع یک قرن اتفاقات خانوادگی‌اش را می‌نویسد. گویی کتاب قرن داستان ماندگاری است که این بار توسط یکی از اعضای خانواده نوشته می‌شود و به عبارت دیگر با کشف حقایقی هر چند کوچک در هر بازنویسی بخشی از زوایای پنهان آشکار می‌شود. در پایان داستان وقتی مرسی تقریباً به تمام اتفاقات گذشته آگاهی می‌یابد، فضای داستان هم تغییر می‌کند و آن‌ها نور خورشید را بعد از مدت‌ها (یک قرن) می‌بینند. در مجموع کتاب قرن تلاش برای غلبه بر نادانسته‌ها و عبور از تاریکی به سوی روشنایی است. در این بخش می‌خوانیم: «موجی از گل‌های نرگس رشد کردند و از بین رفتند. درخت‌های میوه در باغ پر از شکوفه بودند. مرسی در محل مورد علاقه‌اش از پنجره‌های بلند طبقه اول، به آن‌ها خیره شده بود. گل‌های براق شمع مانند، روی درخت‌های شاه بلوط هندی کنار مسیر اصلی، باز شده بودند.» (ص ۲۵۶)
 کتاب «قرن» نوشته سارا سینگلتون با ترجمه مهرداد مهدویان و ویراستاری مژگان کلهر، در ۲۶۴صفحه از سوی نشر افق در تهران چاپ و منتشر شده است.

منبع روزنامه ایران، شماره ۵۳۸۲ به تاریخ ۱۳/۳/۹۲، صفحه۱۶

magiran. com/n۲۷۴۶۱۲۸