روز تولد پل
- مثلا همین روز سوم فوریه.
تاکیدی که ژولین در گفتن این جمله داشت، سلین را به تعجب وا داشت. تنها میدانست دو روزی به سوم فوریه باقی مانده، امااز چیزی سر در نمیآورد.با صدای آرامی از ژولین پرسید؟
- سوم فوریه؟ مگر این روز چه فرقی با روزهای دیگر دارد؟
آنها در میانهی بحثی بودند که تاکنون درست 56 دقیقه به طول انجامیده بود، سلین معتقد بود که تمامی روزها مثل هماند. اما ژولین نظر دیگری داشت.پس با هیجان خاصی در صدایش گفت:
- در این روز پل استر متولد شده. میدانی سلین، دنیای استر، دنیای ویران کنندهای است.
- و البته انتهایش هم ناپیدا
- دقیقا من هم به همین خاطر شیفتهی دنیایش هستم.
سلین با همان شیطنت همیشگی اش پرسید:
- خوب، اگر سوم فوریهای در کار نبود و پل استری در این روز متولد نمیشد، آنوقت چه؟
- آنوقت ادبیات دنیا قطعا چیزی کم داشت.
دو روز بعد ژولین که به خانه رسید، سلین در خانه نبود. اما به محض ورود، بستهای با یک شاخه گل سرخ بر روی میز توجهش را جلب کرد . روی کارت کوچکی، نام او با خودنویس مشکی نوشته شده بود. بسته را که باز کرد، لبخند روی لبانش نشست. هدیه، کتابی بود: "دیوانگی در بروکلین" اثر پل استر.
کتاب را با اشتیاق باز کرد. در اولین صفحه کتاب نوشته شده بود:
"برای ژولین عزیزم، که شیفته پیمودن راههایی است که آن سویش ناپیداست"

تاکیدی که ژولین در گفتن این جمله داشت، سلین را به تعجب وا داشت. تنها میدانست دو روزی به سوم فوریه باقی مانده، امااز چیزی سر در نمیآورد.با صدای آرامی از ژولین پرسید؟
- سوم فوریه؟ مگر این روز چه فرقی با روزهای دیگر دارد؟
آنها در میانهی بحثی بودند که تاکنون درست 56 دقیقه به طول انجامیده بود، سلین معتقد بود که تمامی روزها مثل هماند. اما ژولین نظر دیگری داشت.پس با هیجان خاصی در صدایش گفت:
- در این روز پل استر متولد شده. میدانی سلین، دنیای استر، دنیای ویران کنندهای است.
- و البته انتهایش هم ناپیدا
- دقیقا من هم به همین خاطر شیفتهی دنیایش هستم.
سلین با همان شیطنت همیشگی اش پرسید:
- خوب، اگر سوم فوریهای در کار نبود و پل استری در این روز متولد نمیشد، آنوقت چه؟
- آنوقت ادبیات دنیا قطعا چیزی کم داشت.
دو روز بعد ژولین که به خانه رسید، سلین در خانه نبود. اما به محض ورود، بستهای با یک شاخه گل سرخ بر روی میز توجهش را جلب کرد . روی کارت کوچکی، نام او با خودنویس مشکی نوشته شده بود. بسته را که باز کرد، لبخند روی لبانش نشست. هدیه، کتابی بود: "دیوانگی در بروکلین" اثر پل استر.
کتاب را با اشتیاق باز کرد. در اولین صفحه کتاب نوشته شده بود:
"برای ژولین عزیزم، که شیفته پیمودن راههایی است که آن سویش ناپیداست"
محسن امینیفر

دوستان عزیز، امروز هم میتوانید در ضیافت پل بنجامین استر شرکت کنید و کتابهای این نویسنده را با ده درصد تخفیف تهیه کنید.
در فروشگاه کتاب افق (خیابان انقلاب، کنار سینما سپیده، سر کوچه اسکو) منتظرتان هستیم.
+ نوشته شده در سه شنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 5:18 توسط کتاب افق
|



نشانی: تهران، خیابان انقلاب، کنار سینما سپیده، سر کوچه اسکو