داستان‌های خوب، داستان‌هایی که می‌توانی با سه‌چهار جمله طرحشان را برای یکی دیگر تعریف کنی و در همان سه چهار جمله، نفسش را بند بیاوری.

داستان‌های خوب که بعد از خواندشان، یک «آخ.» می‌گذاری توی سفیدی پایان صفحه. کتاب را ناخودآگاه می‌بندی و خیره می‌شوی به نمی‌دانم چی.

داستان‌های خوب، که می‌خوانی‌شان و خیال می‌کنی لالی و صاحب کلمات، صاحب داستان‌های خوب، به جای تو، برای تو، حرف می‌زند.

 

* دارم مجموعه داستان «آسمان خیس» را می‌خوانم. آرام‌آرام، شبیه مزه‌مزه کردن غذایی که دلت نمی‌خواهد به این زودی تمام شود.

نوشته‌ی آذین در وبلاگ لحظه