«فیلم‌های كتبی سیلویا پلات» و «خاطرات زمستان» را از «کتاب افق» تهیه کنید

«فیلم‌های كتبی سیلویا پلات» مجموعه هفت داستان كوتاه نوشته مریم عباسیان است كه نشر افق ناشر آن است. متاسفانه نشر افق هم در معرفی این نویسنده كوتاهی كرده اما علاقه مندان ادبیات داستانی به اعتبار نام ناشر به سراغ این اثر خواهند رفت. غیر از این نوع نگاه نویسنده در این داستان ها تازه است و نگاه نسل امروز را به پدیده های اطرافش بازتاب می دهد.

«خاطرات زمستان» كتاب دیگری از همین ناشر نوشته پل آستر است كه خجسته كیهان آن را به فارسی برگرداند. خاطرات زمستان سومین زندگینامه داستانی پل آستر است و دو تای قبلی، بخور و نمیر و اختراع انزوا در باره اشتباه ها و شكست های او بودند، اما خاطرات زمستان گذر عمر و نزدیك شدن نویسنده به سال های پیری را ترسیم می كند.

منبع:‌ روزنامه‌ی ایران

گفت‌وگو با خجسته كيهان به بهانه‌ی انتشار كتاب «خاطرات زمستان»

گویا افق كپی رایت آثار استر را خریده است!
زمانی كه پل استر در ایران با استقبال مواجه شد و به چاپ های متعدد رسید نشر افق تصمیم گرفت حق كپی رایت آثار پل استر را بخرد. با استر تماس برقرار كردند و برای گرفتن حق كپی رایت مذاكرات طولانی انجام دادند تا بتوانند با بهترین قیمت كپی رایت آثار استر را بخرند. این قضیه از چهارسال پیش شروع شد.

این كار چه سودی برای افق دارد وقتی كشور ما كلابه قانون كپی رایت پایبند نیست؟

تنها سودش این است كه می تواند كتاب های استر را همزمان با امریكا در ایران منتشر كند.

در اینكه از لحاظ فرهنگی این كار، كار درستی است شكی نیست من می خواهم بدانم از نظر تجاری و سیاست كاری دلیل این كار افق چیست.
خوب از این لحاظ تنها دلیل نشر افق دیدگاه رییس انتشارات، آقای هاشمی نژاد است. چون شخصا به مساله حقوق مولف معتقد است و بیشتر نتیجه یك عقیده شخصی است وگرنه چندان منافع مالی برای نشر افق ندارد.

این مساله روی فروش كتاب تاثیر می گذارد؟
(می خندد) نه! اصلا. متاسفانه حساسیت در برابر این گونه مسائل هنوز در كشور ما به وجود نیامده.
ادامه نوشته

با هم کتاب بخوانیم - ۲۸

«اتومبیل همسایه را قرض گرفتم، تا نیوجرسی راندم و هویت جسد را برای پلیس شناسایی کردم. دیدن او [خواهرم] در آن حال بسیار شوک‌آور بود: چنان بی‌حرکت، دور و مرده، حقیقتاً مرده. وقتی پرسیدند مایلم جسد را برای کالبدشکافی بفرستند، گفتم آن را به حال خود بگذارند. تنها دو امکان وجود داشت: یا به صورت طبیعی از بین رفته بود، یا با خوردن مقداری قرص خودکشی کرده بود، و من نمی‌خواستم پاسخ را بدانم، زیرا هیچ‌یک واقعیت ماجرا را برملا نمی‌کرد. بتی بر اثر شکستن دلش مرده بود. شنیدن این اصطلاح برای بعضی‌ها خنده‌آور است، اما به این دلیل که چیزی از دنیا نمی‌دانند. آدم‌ها از دل‌شکستگی می‌میرند. این چیزی است که هر روز اتفاق می‌افتد و تا آخر زمان هم روی خواهد داد.»


مردی در تاریکی

نوشته‌ی پل استر، ترجمه‌ی خجسته کیهان، نشر افق، چاپ اول ۱۳۸۸، ۴۸۰۰ تومان

پل استر از خاطراتش می​گوید: بساط کتک‌کاری برقرار بود!

خبر آنلاین؛ پل استر نویسنده پست‌مدرن نویس آمریکایی متولد سال 1947 است که در عرصه رمان، فیلمنامه و اتوبیوگرافی‌نویسی فعالیت دارد. «سه گانه نیویورک»، «هیولا»، «مردی در تاریکی»، «مون پالاس»، «کشور آخرین‌ها»، «کتاب اوهام»، «شب پیشگویی» تعدادی از رمان‌های این نویسنده هستند. او تا به حال دو بیوگرافی و زندگینامه نیز از خود منتشر کرده است که سومین آن‌ها چندی پیش با نام «خاطرات زمستان» توسط نشر افق ناشر اختصاصی استر در ایران به چاپ رسید.

«خاطرات زمستان» سومین زندگینامه استر است. دو زندگینامه قبلی، «بخور و نمیر» و «اختراع انزوا» درباره اشتباه‌ها و شکست‌های این نویسنده بودند اما سومین زندگینامه خود‌نوشت است، درباره گذر عمر و نزدیک شدن استر به سال‌های پیری را ترسیم می‌کند. پل استر که یکی از نامدارترین نویسندگان معاصر جهان است، زمان را رقیبی بی‌رحم می‌داند. او در آستانه 65 سالگی‌اش و در این کتابش، نگاهی به ذهن، بدن و خلاقیت در گذر زمان داشته است.

این کتاب این‌چنین شروع می‌شود: خیال می‌کنی این‌چیزها هرگز دامن‌گیرت نخواهند شد، که ممکن نیست چنین شود، که تو تنها آدم دنیا هستی که هیچ‌کدام از این بلاها سرش نمی‌آید، و آن وقت یکی‌یکی همه آن‌ها برایت اتفاق می‌افتد، درست همان‌طور که بر همه آدم‌های دیگر نازل می‌شود. وقتی از تختخواب پایین می‌آیی و به طرف پنجره می‌روی، کف پاهای برهنه‌ات سرمای کف اتاق را احساس می‌کند. تو شش ساله‌ای. بیرون برف می‌بارد و شاخه‌های درختان حیاط خلوت را سفید می‌کند.

پایان‌بندی کتاب نیز به این شکل است: پاهای برهنه‌ات بر کف سرد اتاق وقتی از تختخواب بلند می‌شوی و به طرف پنجره می‌روی. تو شصت و سه سال داری. بیرون، هوا خاکستری رو به سفید است و خورشید دیده نمی‌شود. از خودت می‌پرسی: چند صبح دیگر باقی مانده؟ دری بسته شد. در دیگری باز شده. تو به زمستان زندگی وارد شده‌ای.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

البته بساط کتک‌کاری برقرار بود. هیچ پسری دوران کودکی را بدون درگیری و زد و خورد نمی‌گذراند، دست کم چندبار یا بسیار و وقتی به گلاویز شدن‌ها یا رودر رویی‌هایی که در آن شرکت داشتی، فکر می‌کنی، خون‌هایی که از دماغ آن‌ها جاری کردی، یا از دماغ خودت جاری شد، مشت‌هایی که به شکمت خورد و نفست را بند آورد، سر شاخ شدن‌های ابلهانه‌ای که تو و حریفت را بر زمین انداخت. حتی یک بار هم به خاطر نداری خودت دعوا را شروع کرده باشی، چون از زد و خورد بدت می‌آمد، اما از آن‌جا که همیشه یک آدم زورگو در اطرافت بود، یک پسر خشن بی‌مخ که با تهدید، ناسزا یا رجز خواندن کفرت را بالا می‌آورد، زمانی می‌رسید که حس می‌کردی باید از خودت دفاع کنی، ولو این‌که جثه‌ات کوچک‌تر باشد و کتک بخوری.

از بازی‌های جنگی، تکل زدن در فوتبال و بازی «بیرق را بگیری» لذت می‌بردی، هم‌چنین از برخوردهای برق‌آسا با گیرنده توپ‌های هرز رفته در بیس‌بال، اما خواهان زد و خوردهای واقعی نبودی، چون پیامدهای حسی‌اش بی‌اندازه بود، هم‌چنین خشمی که به بار می‌آورد. حتی وقت‌هایی که حریف را شکست می‌دادی، بعدش می‌خواستی گریه کنی. رویکرد بزن یا بخور برای تصفیه‌حساب‌های شخصی، وقتی جاذبه‌اش را از دست داد که در اردوگاه تابستانی، پسری از بالای کابین پایین پرید تا حسابت را برسد. اما عاقبت تو بودی که با کوبیدنش روی میز چوبی، دستش را شکاندی.

ده ساله بودی و از آن هنگام تا جایی که می‌توانستی با کسی در نمی‌افتادی، اگرچه گه‌گاه ناگزیر در زد و خوردها شرکت می‌کردی، دست کم تا سیزده سالگی که عاقبت پی برده بودی با کوبیدن زانو به میان پای هر پسری می‌توانی در هر زد و خوردی برنده شوی، با کوبیدن زانو با تمام قوا به همان‌جا و به همین سادگی ظرف چند ثانیه جنگ تمام می‌شود. به زودی همه می‌گفتند «حریف کثیفی» هستی، که شاید تا حدودی درست بود، اما گزینش این شیوه در زد و خورد تنها به این خاطر بود که مایل نبودی بجنگی و پس از یکی دوبار، شرح این رفتار بر سر زبان‌ها افتاد و دیگر کسی نمی‌خواست با تو بجنگد. سیزده ساله بودی و برای همیشه از رینگ کناره‌گیری کرده بودی.

این کتاب با 196 صفحه، شمارگان 2 هزار و 200 نسخه و قیمت 9 هزار و 500 تومان منتشر شده است.

با هم کتاب بخوانیم - ۲۵

«فهرست اثر زخم‌هایت، به خصوص بر چهره‌ات؛ هر روز که برای اصلاح صورت یا شانه‌کردن موهایت در آینه‌ی حمام نگاهش می‌کنی، آن‌ها را می‌بینی. به‌ندرت به جای زخم‌ها فکر می‌کنی، اما هر وقت به یادشان می‌افتی، می‌دانی که علامت‌های زندگی‌اند، که خطوط مختلف و ناهمواری که بر چهره‌ات حک شده‌اند، نامه‌هایی از الفبایی نهان‌اند که داستان هویتت را باز می‌گویند، زیرا هر جای زخم یادبود زخمی‌ست که التیام یافته، و هر زخم بر اثر برخوردی نامنتظر با جهان ایجاد شده – یعنی یک تصادف یا چیزی که لازم نبوده اتفاق بیفتد، زیرا تصادف یعنی چیزی که روی دادنش الزامی نیست. واقعیت‌های تصادفی با واقعیت‌های واجب در تضادند، و امروز صبح که به آینه نگاه می‌کنی پی می‌بری سراسر زندگی چیزی به‌جز تصادف نیست و تنها یک واقعیت محرز است، این‌که دیر یا زود به پایان خواهد رسید.»



خاطرات زمستان
نوشته‌ی پل استر، ترجمه‌ی خجسته کیهان، نشر افق، چاپ اول ۱۳۹۲، ۹۵۰۰ تومان

بخور و نمیر: شرح شکست‌های من


کتاب‌خواب‌های من
؛ بخور و نمیر مجموعه ای است از خاطرات جذاب و اغلب طنزآمیز پل استر از اوایل جوانی اش و دورخیزهای او برای نویسنده شدن. شرحی است از سرگشتگی ها و ناکامی هایش. تلاش های باور نکردنی اوست برای بقای خود و آزمودن شغل هایی عجیب و غریب. حکایت خطر کردن، روی آب ماندن و غرق نشدن؛ از خیابان های نیویورک و دوبلین وپاریس گرفته تا روستایی دور افتاده در مکزیکو...

 نقد موآبی:

استر یکی از نویسندگان مورد علاقه ام است. در واقع "مورد علاقه ترین"! داستان هایش اغلب سحرآمیزند و جادویی. اما این بار در "بخور و نمیر" همه چیز روتین و انسانی بود و خالی از هرگونه معجزه یا حرفی نو. البته این رمان بر اساس حقیقت است و قطعا حقیقتِ زندگی خالی از جادو و معجزه است. بگذریم از اینکه زندگی هنرمندان به خاطر نگاهشان به زندگی ، بسیار متفاوت است از زندگی آدم معمولی ها. و این نگاه متفاوت را می شود در زندگی استر نیز دید.

پایان داستان را دوست نداشتم. انگار با عجله داستان را به پایان رسانده باشد صرفا برای اینکه یک کتاب چاپ بشود!

در مجموع آن چیزی نیست که به عنوان یک رمان از پل استر انتظار داریم. هرچند که برای کسانی که طرفدار او هستند یا می خواهند نویسنده ی موفقی شوند، خواندن این کتاب لازم است. زیرا در این کتاب، شاهد زندگی پر فراز و نشیب استر، تلاش هایش برای کسب پول و نویسنده شدن هستیم.

 قسمت هایی که دوست داشتم!:

3> خودم را چیستان می دیدم، محل ناآرامی های وصف ناشدنی، موجودی بی وزن با نگاهی پریشان و اندکی احساساتی، احتمالا مستعد غلیان های شدید روحی، تغییر موضع های ناگهانی، غش و افکار اوج گیرنده. اگر کسی از راه درستش با من ارتباط برقرار می کرد، راحت، جذاب و به شدت معاشرتی بودم. در غیر این صورت، دور خودم را حصاری می کشیدم، کم حرف می شدم و به سختی ارتباط برقرار می کردم. خودم را قبول داشتم ولی اعتماد به نفس نداشتم. جسور و کم رو بودم، ماهر ولی بی دست و پا، مصمم و ویری؛ نمونه ی بارز  فردی که راه می رود و نفس می کشد و روحیه ای متناقض دارد.


3> پاریس هنوز پاریس بود اما من دیگر همان آدمی نبودم که بار اول به پاریس آمده بود. دو سال گذشته را در جنون کتاب ها سر کردم و کل دنیاهای جدید توی سرم سرازیر شدند، نقل و انتقال های دگرگون کننده ی زندگی ترکیب خونم را عوض کرد. در آن دو سال، تقریبا با هر چیزی که برای اولین بار در مسیر ادبیات و فلسفه برخورد کردم هنوز برایم مهم شمرده می شود. الان که به آن زمان بر می گردم می بینم یادگیری آن همه کتابی که بلعیدم تقریبا غیر ممکن است. تعداد حیرت آوری از آن ها را سر کشیدم، کل کشورها و قاره های کتاب را خوردم، با این حال اصلا به نظرم نمی آمد کافی باشد. نمایشنامه نویسان دوران الیزابت، فلاسفه ی پیش از سقراط، رمان نویس های روس، شاعران سوررئالیست. طوری کتاب می خواندم که انگار مغزم آتش گرفته بود، گویی تنها راه زنده ماندنم همین بود. از این اثر به اثر دیگر، از این تفکر به تفکر دیگر، و از این ماه به ماه بعدی، عقایدم نسبت به همه چیز تغییر کرد.

خجسته کیهان خبر داد: تمجید پل استر از ایرانی‌ها

خجسته کیهان از انتشار هم‌زمان تازه‌ترین اثر پل استر در ایران و آمریکا خبر داد و گفت، این نویسنده در اظهاراتی از ایرانی‌ها تعریف کرده است.

به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، کتاب «خاطرات زمستان» نوشته‌ی پل استر، نویسنده‌ی مطرح آمریکایی، از سوی نشر افق به چاپ رسیده است.

کیهان در پاسخ به این‌که گفته بودید این کتاب هم‌زمان با آمریکا در ایران هم منتشر می‌شود، توضیح داد: بله همین‌طور است. کتاب در آمریکا هم منتشر شده است. این کتاب بر اساس قانون کپی‌رایت از طرف نشر افق خریداری شده است. طبیعی است پیش از این‌که چاپ شود، نویسنده نسخه‌ا‌ی از آن را برای ناشر در ایران می‌فرستد و همه‌جای دنیا هم همین‌طور است. از همین‌رو هم‌زمان با آمریکا، ترجمه‌ی این اثر در ایران هم چاپ شده است.

او در ادامه عنوان کرد: استر اخیرا در جلسه‌ای که در انجمن پن برگزار شد، درباره‌ی انتشار آثارش در ایران توضیح داد. او در این صحبت‌ها اول این‌که خیلی از ایرانی‌ها تعریف کرد و گفت، ایرانی‌ها مردم بافرهنگی هستند. همچنین گفت، با برخی روزنامه‌نگار‌های ایرانی گفت‌وگو کرده و پی برده که درباره‌ی ادبیات خوب می‌دانند و مسلط هستند، از برخی گفت‌وگوکننده‌های دیگر هم بهتر هستند.

خجسته کیهان پیش‌تر به ایسنا گفته بود: «خاطرات زمستان» آخرین رمان پل استر است. همان‌طور که از اسم این رمان مشخص است، مانند خاطرات نوشته شده است. استر این رمان را با کاربرد تجربه‌های شخصی‌اش نوشته؛ اما خاطرات شخصی او نیست. شخصیت اصلی این رمان مانند خود پل استر 66ساله است که در این رمان از خاطرات زندگی‌اش می‌گوید. رمان «خاطرات زمستان» با رمان‌های پیشین استر متفاوت است و کم‌تر فضای اجتماعی دارد و به غیر از مسأله تصادف و شانس که در همه کارهای پل استر است، شباهتی به کارهای پیشینش ندارد. 

«خاطرات زمستان» نوشته‌ی «پل استر» منتشر شد


بخور و نمیر

نوشته‌ی پل استر؛ ترجمه‌ی مهسا مَلِک‌مرزبان:

خیلی کتابِ خوبی بود و هم‌ذات‌پنداری‌ام را برانگیخت. شاید هم‌ذات‌پنداریِ خیلی‌ها را هم برانگیزاند؛ به‌هرحال تجربه‌ی «شکست» یک تجربه‌ی جهانی‌ایست (زنده‌گی‌نامه‌ی خودنوشتِ استر است با محوریّتِ شکست‌های شغلی‌اش). پایانش امّا به‌نظرم خوب نبود و یک رِندیِ عجیبی هم داشت آن جمله‌ی پایانی‌اش که به نوعی خواننده را دست می‌انداخت. انگار که بهت بگویند ناخواسته در بازی‌ای شرکت کرد‌ه‌ای که نفعش عایدِ دیگری می‌شود. ترجمه‌اش هم خیلی خوب بود مثلِ اکثرِ کارهای این مترجم. از نشرِ «افق».

منبع: وبلاگ غم ِ خاک

سه‌گانه‌ی نیویورک

روز تولد پل

- مثلا همین روز سوم فوریه.
تاکیدی که ژولین در گفتن این جمله داشت، سلین را به تعجب وا داشت. تنها می‌دانست دو روزی به سوم فوریه باقی مانده، امااز چیزی سر در نمی‌آورد.با صدای آرامی از ژولین پرسید؟
- سوم فوریه؟ مگر این روز چه فرقی با روزهای دیگر دارد؟
آنها در میانه‌ی بحثی بودند که تاکنون درست 56 دقیقه به طول انجامیده بود، سلین معتقد بود که تمامی روزها مثل هم‌اند. اما ژولین نظر دیگری داشت.پس با هیجان خاصی در صدایش گفت:
- در این روز پل استر متولد شده. می‌دانی سلین، دنیای استر، دنیای ویران کننده‌ای است.
- و البته انتهایش هم ناپیدا
- دقیقا من هم به همین خاطر شیفته‌ی دنیایش هستم.
سلین با همان شیطنت همیشگی اش پرسید:
- خوب، اگر سوم فوریه‌ای در کار نبود و پل استری در این روز متولد نمی‌شد، آنوقت چه؟
- آنوقت ادبیات دنیا قطعا چیزی کم داشت.
دو روز بعد ژولین که به خانه رسید، سلین در خانه نبود. اما به محض ورود، بسته‌ای با یک شاخه گل سرخ بر روی میز توجهش را جلب کرد . روی کارت کوچکی، نام او با خودنویس مشکی نوشته شده بود. بسته را که باز کرد، لبخند روی لبانش نشست. هدیه، کتابی بود: "دیوانگی در بروکلین" اثر پل استر.
کتاب را با اشتیاق باز کرد. در اولین صفحه کتاب نوشته شده بود:
"برای ژولین عزیزم، که شیفته پیمودن راه‌هایی است که آن سویش ناپیداست"

محسن امینی‌فر


دوستان عزیز، امروز هم می‌توانید در ضیافت پل بنجامین استر شرکت کنید و کتاب‌های این نویسنده را با ده درصد تخفیف تهیه کنید.

در فروش‌گاه کتاب افق (خیابان انقلاب، کنار سینما سپیده، سر کوچه اسکو) منتظرتان هستیم.

فهرست آثار «پل استر»

کتاب افق برگزار می‌کند ...

ده درصد تخفیف برای آثار پل استر
 به مناسبت تولّد این نویسنده‌ی محبوب و دوست‌داشتنی

پانزدهم، شانزدهم و هفدهم بهمن
، در کنار هم خواهیم بود در ضیافت پل بنجامین استر

*



دوستانِ علاقه‌مند می‌توانند به کمک فهرست بالا کتاب‌هایی را که می‌خواهند انتخاب کنند و برای تهیه‌ی آن‌ها با تخفیف ویژه‌ی تولّد نویسنده به فروش‌گاه کتاب افق (خیابان انقلاب، کنار سینما سپیده، سر کوچه اسکو) مراجعه کنند.

ضیافت پل بنجامین استر



برای دیدن عکس در سایز بزرگ‌تر این‌جا کلیک کنید.

همه‌ی شما به جشن تولّد «پل استر» دعوت شده‌اید

پل بنجامین استر. شنیدن این نام، چه چیزی را به ذهن شما می‌آورد؟ استرِ رمان‌نوبس؟ استر ِ فیلم‌نامه‌نویس؟ استرِ شاعر یا استرِ فیلم‌ساز؟

سوم فوریه، روزی است مثل همه‌‌ی روز‌ها. خیلی‌ها در این روز متولد می‌شوند و به تعداد سال‌های عمرشان شمع فوت می‌کنند. اما در این روز، نویسنده‌ای متولد شده که سطر سطر رمان‌هایش، سفری است در هزار توی دنیای پست مدرن. داستان‌هایش گوشه‌ای از تنهایی‌مان را پر کرده، می‌توان، کتاب‌هایش را در دست گرفت، آهسته آهسته در واژه‌هایش غرق شد، زمان را فراموش کرد و در دنیایی «استری» زندگی‌های غریبی را تجربه کرد.

سوم فوریه، تولد پل استر است، تولدش بهانه‌ای است برای اینکه دور هم جمع شویم. کتاب افق میزبان جشن سه روزه‌ی تولد پل استر خواهد بود.

سه روز فرصت خوبی است برای نگاهی دوباره به آثار استر و البته با هدیه‌ی کوچکی که کتاب افق به این مناسبت در نظر گرفته: ۱۰ درصد تخفیف برای تهیه‌ی کتاب‌های استر و کامل کردن آثارش در کتاب‌خانه‌هایمان.



پانزدهم، شانزدهم و هفدهم بهمن، در کنار هم خواهیم بود در ضیافت پل بنجامین استر

*

خیابان انقلاب، کنار سینما سپیده، سر کوچه اسکو

پل استر و آثارش را فراموش نکنید

مرد مرده در وبلاگش نوشته است؛ چقدر این روزها پل استر می‌چسبد! همه‌ی کتاب‌های استر را ردیف گذاشته‌ام توی نوبت خواندن ... خودم هم باورم نمی شود که هنوز سه‌گانه‌ی نیویورک‌اش را نخوانده‌ام!

بله، پل استر و آثارش را فراموش نکنید.

دیوانگی در بروکلین

شام‌گاه ديروز، وقتی كه اصغر كنارم نشسته بود و من، هم‌ كار می‌كردم و هم حرف می‌زديم، صحبت پُست من و كتاب «ديوانگی در بروكلين» به ميان آمد. به‌ش توصيه كردم كه «اصغر جون، اين رو حتماً بخون». يك ساعت بعد او از "سطح شهر" با من تماس گرفت كه «امك جون؛ به همه كتاب‌فروشی‌های راسته كريم‌خان سر زدم، همه با تعجب می‌گن كه هر چی "ديوونگی در بروكلين" داشتيم توی همين دوسه روز تموم شده. بالاخره توی يه كتاب‌فروشی ِ كوچيك پيداش كردم. اما تو يه لطفی كن علی‌رضا! برای فيلم‌های ما هم يه تبليغی بكن توی وبلاگت؛ شايد دوزار بيش‌تر فروخت!»

نوشته‌ی آقای اولد فشن

دیوانگی در بروکلین

 هانی در حالی كه كيف دستی‌اش را روی پيشخان می‌گذاشت، گفت «سلام تام.» و بعد كلاهش را برداشت و موهای بلند و پرپشتش را رها كرد. «حالت چه‌طور است؟»
تام سر را از روی كتاب بلند كرد و گفت «هانی؟ خدايا! تو اين‌جا چه می‌كنی؟»
- بعداً بهت می‌گم. اول می‌خواهم بدانم حالت چه‌طور است؟
- بد نيستم. سرم شلوغ است و كمی استرس دارم، اما خوبم. از آخرين باری كه هم‌ديگر را ديديم اتفاقات زيادی افتاده. رئيسم فوت كرده و ظاهراً اين كتاب‌فروشی به من ارث رسيده. هنوز در اين فكرم كه با آن چه كنم .
- منظورم كار نبود. می‌خواستم از خودت بگويی، از وضع دلت.
- دلم؟ قلبم هم‌چنان می‌زند، هفتادودو بار در دقيقه.
- معنی‌اش اين است كه هم‌چنان تنها هستی، نه؟ چون اگر عاشق بودی خيلی تندتر می‌زد.
- عاشق؟ چه می‌خواهی بگويی؟
- از يك ماه پيش تا حالا با كسی آشنا نشده‌ای، نه؟
- نه، البته كه نه. سرم بيش از حد شلوغ بود.
- ورمونت يادت می‌آد؟
- چه‌طور می‌توانم فراموشش كنم؟
- و آخرين شبی را كه در آن‌جا گذراندی به ياد داری؟
- بله، آن شب را به خاطر دارم.
- و؟
- و چه؟
- وقتی به من نگاه می‌كنی چه می‌بينی تام؟
- نمی‌دانم هانی. خب تو را می‌بينم. تو، هانی چاودر، زنی با اسمی عجيب. زنی عجيب با اسمی عجيب.
- می‌دانی وقتی من به تو نگاه می‌كنم چه می‌بينم؟
- مطمئن نيستم كه بخواهم بدانم.
- من آدم برجسته‌ای را می‌بينم تام، بهترين مردی كه در عمرم شناخته‌ام.
- راستی؟
- بله. و به خاطر آن‌چه در تو می‌بينم، همه‌چيز را رها كرده‌ام و به بروكلين آمده‌ام تا با تو زندگی كنم.
- همه‌چيز را در آن‌جا ول كرده‌ای؟
- همين‌طور است. سال تحصيلی دو روز پيش تمام شد و من استعفا دادم. حالا مثل هوا آزادم.
- اما من عاشق تو نيستم هانی. درست نمی‌شناسمت.
- بعداً درست می‌شود.
- چی بعداً درست می‌شود؟
- اول شروع به شناختنم می‌كنی. بعد عاشقم می‌شوی.
- به همين سادگی؟
- آره، به همين سادگی.


ديوانگی در بروكلين
 پل استر
ترجمه خجسته كيهان
 نشر افق
 چاپ دوم
1386

انتخاب متن و عکس از آقای اولد فشن

با هم کتاب بخوانیم - 14

«- به خودم قول دادم که این کار را تموم کنم. تا آخرش برم. از تو نمی‌خوام سعی کنی بفهم، اما خیال ندارم فرار کنم. تا حالا زیادی از همه‌چیز فرار کردم و دیگه نمی‌خوام اون‌جوری زندگی کنم. اگر پیش از اون‌که بدهی‌ام را بپردازم از این‌جا برم، از نظر خودم آدم بی‌ارزشی‌ می‌شم.
- مثل ژنرال کاستر حرف می‌زنی.
- درسته. همون حرفه: تحمل کن یا خفه شو.
- این جنگ درستی نیس جیم. فقط وقتت را تلف می‌کنی و پدر خودت را برای هیچ و پوچ درمی‌آری. اگر سه‌هزار دلار برات این‌قدر مهم، چرا براشون یک چک نمی‌فرستی؟»



موسیقی شانس
نوشته‌ی پل استر، ترجمه‌ی خجسته کیهان، نشر افق، چاپ دوم، 1387، قیمت 6000 تومان

با هم کتاب بخوانیم - 13

«منظور همان است. تو می‌خواهی به یک هدف پنهان فکر کنی. می‌خواهی به خودت بقبولانی که برای آنچه در جهان اتفاق می‌افتد دلیلی وجود دارد. مهم نیست چه اسمی رویش بگذاری – بخت، هماهنگی، نیروی برتر – همه‌اش به یک چیز ختم می‌شود. این راهی است برای دوری از واقعیت‌ها، برای روبه‌رو نشدن با چگونگی حقیقی چیزها.»



موسیقی شانس
نوشته‌ی پل استر، ترجمه‌ی خجسته کیهان، نشر افق، چاپ دوم، 1387، قیمت 6000 تومان

با هم کتاب بخوانیم - 12

«… بار دیگر به نقطه‌ی صفر برگشته بود و همه‌ی آن چیزها رفته بودند. چون حتّا کوچک‌ترین صفر، سوراخ بزرگ هیچ است؛ دایره‌ای چنان وسیع که جهان را در خود جا می‌دهد.»

موسیقی شانس
نوشته‌ی پل استر، ترجمه‌ی خجسته کیهان، نشر افق، چاپ دوم، 1387، قیمت 6000 تومان

با هم کتاب بخوانیم - 11

«فکر می‌کنم ما بیش‌تر به این خاطر بلیت بخت‌آزمایی می‌خریدیم که بتوانیم راجع به این گفت‌وگو کنیم که اگر برنده شدیم با پولش چه خواهیم کرد. یکی از سرگرمی‌های موردعلاقه‌ی ما این بود که در اغذیه‌فروشی استینبرگ بنشینیم و همان‌طور که ساندویچ می‌خوریم داستان ببافیم که اگر بخت به ما روی آورد، چه‌طور زندگی می‌کنیم. بازی کوچک بی‌خطری بود و از این‌که افکارمان به جولان درمی‌آمد، شاد می‌شدیم. حتّی شاید بشود آن را نوعی درمان نامید. کافی‌ست زندگی دیگری برای خود مجسّم کنید تا قلب‌تان هم‌چنان بتپد.»



موسیقی شانس
نوشته‌ی پل استر، ترجمه‌ی خجسته کیهان، نشر افق، چاپ دوم، 1387، قیمت 6000 تومان

با هم کتاب بخوانیم - 10

 «انگار موسیقی کمکش می‌کرد تا دنیا را واضح‌تر ببیند و مکان خود را در ترتیب نادیدنی چیزها درک کند.»



موسیقی شانس

نوشته‌ی پل استر، ترجمه‌ی خجسته کیهان، نشر افق، چاپ دوم، 1387، قیمت 6000 تومان

با هم کتاب بخوانیم - 9

«دوری‌اش از ژولیت زیادی طول کشیده بود و حالا که برای بردنش آمده بود، بچه به کل فراموشش کرده بود. ناش خیال کرده بود تلفن‌زدن کافی است و هفته‌ای دو بار صحبت‌کردن خاطره‌اش را برای دختر کوچولو زنده نگه می‌دارد. اما بچه‌های دو ساله از تلفن‌های راه دور چه می‌دانند؟ ناش شش ماه تمام برای دخترش صرفاً یک صدا بود، مجموعه‌ای از نداهای فرّار، و کم‌کم به شبح تبدیل شده بود. حتی بعد از این‌که دو سه روز در خانه ماند، ژولیت هم‌چنان خجالتی و محتاط باقی ماند و هر بار می‌خواست بغلش کند خود را کنار می‌کشید، انگار دیگر وجودش را باور نداشت.»



موسیقی شانس

نوشته‌ی پل استر، ترجمه‌ی خجسته کیهان، نشر افق، چاپ دوم، 1387، قیمت 6000 تومان

با هم کتاب بخوانیم - 8

«بعدازظهر روز بعد وقتی نوبت به اموال خودش رسید، با همان بی‌فکری تلخ و بی‌رحمانه رفتار کرد و با گذشته‌اش طوری روبه‌رو شد که انگار مقداری زباله‌ی دورریختنی است. همه‌ی وسایل آشپزخانه را به پناهگاه بی‌خانمان‌ها در جنوب بوستون هدیه کرد. کتاب‌هایش را به دختر دبیرستانی طبقه‌ی بالا بخشید، دستکش مخصوص بیس‌بال به پسر کوچک آن‌طرف خیابان تعلق گرفت و مجموعه‌ی صفحه‌ها و نوارهایش را به یک مغازه‌ی دست‌دوم فروشی آثار موسیقی در کمبریج فروخت. در این کارها دردی نهفته بود، اما ناش از آن درد که گویی منزلتش را بالا می‌برد، استقبال می‌کرد، گویی هر چه بیش‌تر از آن‌چه که قبلاً بود دور می‌شد، در آینده برایش بهتر بود. احساسش مانند کسی بود که عاقبت جسارت لازم را برای خالی‌کردن یک گلوله به مغز خود یافته باشد، اما در این‌جا گلوله برابر مرگ نبود، زندگی بود، انفجاری بود که موجب تولد دنیاهای تازه‌ای می‌شد.»



موسیقی شانس

نوشته‌ی پل استر، ترجمه‌ی خجسته کیهان، نشر افق، چاپ دوم، 1387، قیمت 6000 تومان

سه گانه‌ی نیویورک

«کلمات عوض نمی‌شوند، اما کتاب‌ها همیشه در حال تغییرند. عوالم مختلف پیوسته تغییر می‌کنند، افراد عوض می‌شوند، کتابی را در وقت مناسبی پیدا می‌کنند و آن کتاب جوابگوی چیزی است، نیازی، آرزویی.»

این حرف را پل استر گفته و شاید امروز آن وقت مناسبی باشد که سه‌ گانه‌ی نیویورک به زندگی‌تان می‌آید تا جوابگوی چیزی باشد.

سه گانه‌ی نیویورک؟‌ بله. این سه گانه شامل کتاب‌های شهر شیشه‌ای، ارواح و اتاق دربسته است که هر سه رمان‌هایی بسیار کوتاه‌اند. آقای استر این رمان‌ها را مابین سال‌های 1985 تا 1987 منتشر کرده است و هر سه در ژانر کارآگاهی و پلیسی نوشته شده‌اند. این ژانر کارآگاهی پل استر را قادر ساخته تا در سه‌ گانه‌ی نیویورک که کتابی ضدمعمایی است به موضوع جست‌وجوی هویت بپردازد.

سه‌ گانه‌ی نیویورک با ترجمه‌ی شهرزاد لولاچی و خجسته کیهان و قیمت 17500 تومان از سوی نشر افق منتشر شده و تاکنون به چاپ پنجم رسیده است و ناگفته نماند که یکی از صد کتابی است که باید قبل از مرگ خواند.

هم‌چنین، سه گانه‌ی نیویورک یکی از پُرفروش‌ترین رمان‌های فروش‌گاه کتاب افق است.

شما می‌توانید این کتاب، هرگز ترکم مکن، گهواره‌ی گربه، موج‌ها، گتسبی بزرگ، ماجرای عجیب سگی در شب، بارون درخت‌نشین و نود و سه کتاب دیگری را هم که قبل از مرگ باید بخوانیم از فروش‌گاه کتاب افق (خیابان انقلاب، بعد از وصال شیرازی، بعد از سینما سپیده، سر کوچه اسکو) تهیه کنید.

پل‌ استر: هنوز کابوس 11 سپتامبر مرا رها نکرده است

پل استر نویسنده محبوب آمریکایی هم‌زمان با انتشار جدیدترین رمانش با عنوان دفترچه خاطرات زمستانی در صدر جدول پرفروش‌ترین‌های آمریکایی قرار دارد.این رُمان، به زودی از سوی نشر افق و با ترجمه‌ی خجسته کیهان منتشر خواهد شد.
ادامه نوشته

تازه‌ترین رمان پل استر همزمان با جهان وارد بازار ایران می‌شود

خاطرات زمستانی، تازه‌ترین رمان پل استر، نویسنده آمریکایی است به تازگی کار ترجمه آن در ایران از سوی نشر افق آغاز شده. این کتاب را که هنوز نسخه انگلیسی آن در جهان به چاپ نرسیده، خجسته کیهان به زبان فارسی برمی‌گرداند.
خاطرات زمستانی درباره زندگی خود پل استر است که در بخشی از آن خاطرات سفر وی به کشور ترکیه آمده است.

متن کامل این خبر را در ایبنا بخوانید.