من همیشه به تصمیم اول، احترام می‌گذارم. تصمیم اولی که به ذهنت می‌زند، با همهٔ جان گرفته می‌شود. تصمیم دوم، با عقل، و تصمیم سوم با ترس... از تصمیم اول که رد شدی، باقی ش مزه‌ای ندارد... بگذار وعظ کنم برای تکهٔ تنم.... من به این وعظ، مثل کلام خود خدا اعتقاد دارم. فقط به یک چیز در عالم موعظه‌ات می‌کنم، تصمیم اول را که گرفتی، باید بلند شوی و بروی زیر یک خم ش را بگیری... تنها یا با دیگران توفیر نمی‌کند. باید بلند شوی و فن بزنی.... بی‌چون و چرا.... بعد از فن زدن، می‌نشینی و به ش فکر می‌کنی و دور و برش را صاف می‌کنی....

رضا امیرخانی؛ قیدار صص ۳۰-۳۱؛ چاپ چهارم؛ نشر افق

انتخاب پری نویسنده‌ی وبلاگ دفتر یادداشت من