قیدار
قیدار: آرزوی مردمی که در قحطی مرام و مردانگی میزیند
امسال از همه کسانی که قصد داشتند تیر ماه برام هدیه تهیه کنند؛ خواستم که فقط کتاب بگیرند و تقریبا همه گوش کردند. لذا حسابی سر کار هستم و حجم کتابها به حدی است که همون موقع هم بقیه می گفتند تا تیرماه سال دیگر هم تموم نمیشه. در این میان یکی از دوستان جان از همانها که عمر دوستی اش به بیش از دو دهه می رسد برای من قیدار را هدیه کرده بودکه تا این هفته نشده بود که شروع کنمش. این هفته در مطب دکتر نشسته بودم و طبق روال همه مطبها باید ساعتها می نشستم تا نوبتم بشه و لذا فرصتی شد که قیدار را شروع کردم.
وه که چه کتابی است این کتاب؟
در روزگاری که آرزوی دیدن یک جوانمرد، مردی از سلاله مردان واقعی، در دل هر بنی بشری شعله می کشد؛ نویسنده باهوش این کتاب چه موضوعی را برگزیده؛ بیراه نیست که پرفروش ترین کتاب سال میشه این کتاب. عجب قلمی دارد آقای امیرخانی، دست مریزاد. مصر شدم بقیه آثار ایشون را بزودی بخونم.
قیدار اسم یکی از پیامبران از نسل ابراهیم خلیل است و این قیدار که در کتاب وصف شده یک گاراژدار است که بدجوری اهل مرام و معرفت و مردی و بخشندگی است و همه این صفات رو هم در حد تیم ملی داره
داستان از یک سفر شروع میشه و پرده پرده از روی صورت قیدار کنار میره تا کم کم زیبایی اش عیان بشه. و چه فرودی در آخر کتاب. اون را نمی تونم بگم که اگر کتاب را نخوانده اید از مزه نیفته ولی واقعا فرود آخرش اصلا حدس زدنی نیست و بسیار هنرمندانه به انتها رسیده.
یکی از مشکلات من با کتابها و فیلمها اینه که ادامه فیلم و داستانو که حدس میزنم دیگه برام جذاب نیست ولی در قیدار اینکار شدنی نبود. لااقل برای من و این بر شیرینی مطلب اضافه می کرد.
چون کتاب حجیمی نیست یعنی حدود ۳۰۰ صفحه است، کل خوندنش ۶- ۷ ساعت بیشتر وقت نمی خواد و اگر کرم کتاب باشید که کار یک شبه.
اگر در این روزگار قحطی مرام و معرفت و جوانمردی و عشق و صفا و اخلاص و دینداری هوس شنیدن درباره یک مرد مرد و دیندار درست و حسابی را دارید ازتون دعوت می کنم که قیدار نوشته رضا امیرخانی نشر افق (۶۶۴۱۳۳۶۷) را حتما بخونید.
نوشتهی فتانه تقییاره در وبلاگ اندکی صبر سحر نزدیک است
نشانی: تهران، خیابان انقلاب، کنار سینما سپیده، سر کوچه اسکو