سلام و درود بر شما!
وظیفه خود می‌دانم که به احترام رمان قیدار، ‌تمام قد از جا برخیزم و به شما به خاطر خلق این رمان خواندنی و شکوه‌مند تبریک بگویم.
اغراق نیست اگر بگویم که جای این رمان، در ادبیات داستانی امروز خالی بوده است و قیدار با اقتدار و افتخار اینجای خالی را پر کرده است.
رمانی که در خشکسالی و برهوت ادب و جوانمردی و مروت، خبر از چشمه سار زلال عیّاری و فتوّت بیاورد و با محمل پرداختن به صنف و طیفی ناشناخته و نپرداخته، به احیای ارزشهای مشرف به انقراض بپردازد.
رمان قیدار احیاگر فرهنگ و آدابی است که در ذات مردم ما به دلیل ریشه‌های اسلامی و ایرانی وجود داشته و تهاجمات بیرونی و تسامحات درونی، بر آن غبار غفلت و نسیان نشانده.
رمان قیدار، اثری ماندگار در ساحت ادبیات معنوی، دینی، اسلامی و به تعبیر دقیق‌تر، ‌شیعی و عاشورایی است. چرا که مشی و منش فتوت و جوانمردی را در نسبت با مبداً و منشاً آنکه خلق و خوی مصطفوی و شیوه و مرام مرتضوی و تشیع عاشورایی و کربلایی است، تعریف و تصویر می‌کند.
خلق رمان قیدار، خدمت به زبان و ادب پارسی است، چه از لحاظ مکتوب و ماندگار کردن بخشی از ادبیات شفاهی و چه از حیث ابداع عبارات و افزودن ترکیبات تازه به گنجینه مکتوب فرهنگ و ادب این سرزمین.
رمان قیدار از حیث زبان، اثری محکم و استوار است. آن دست و پنجه‌ای که نویسنده در آثار پیشین با اسب سرکش زبان، نرم کرده، ‌در قیدار از آن مرکبی رام و راهوار ساخته، آنچنان که در مسیرهای سنگلاخ و گردنه‌های هولناک، ‌با‌‌ همان آرامش و طمانینه راه می‌سپرد که در بستر نرم و هموار.
رمان قیدار به لحاظ شخصیت‌پردازی کاری تحسین برانگیز و در خور توجه است. در ساخت و پرداخت شخصیت، رمان قیدار را می‌توان به تابلویی تشبیه کرد که شخصیت قیدار همانند ماه در نقطه طلایی آن نشسته و شخصیت‌های دیگر، هر کدام به میزان دوری و نزدیکی و نیز تعریف و ارتباط و جایگاه‌شان نسبت به آن، در سایه روشن قرار گرفته‌اند و طیفی از روشن‌ترین خاکستری تا تیره‌ترین آن راتشکیل داده‌اند. و طرفه اینکه این ماه نیز خود، نور مطلق نیست، منیر نیست، ‌ مستنیر است، کره‌ای است که نورش را از خورشید «سیدگلپا» می‌گیرد و در چرخش و نسبت و قرارگاهش با خورشید «سید گلپا» به سمت روشنی یا تیرگی میل می‌کند و نورش کاهش و افزایش می‌یابد.
و البته و هنوز من این تعبیر را مسامحه آمیز می‌شمرم و بر این باورم که تقسیم شخصیت‌ها به سفید و سیاه و خاکستری در رمان به دورانی بر می‌گردد که در هنر سینما هم فیلم‌ها همه سیاه و سفید بودند و تصاویر در اوج تنوع، به خاکستری می‌رسیدند. امروز که هنر سینما به این تنوع رنگ دست یافته است، رمان نباید محصور این دو رنگ بماند و نویسنده نباید از شکستن قواعد ماضی و قاب‌های کهنه بهراسد.
در باب رمان قیدار هنوز حرفهای بسیار مانده است که در مجال این مقال نمی‌گنجد. پس مابقی حرف‌ها را تا فرصتی دیگر فرو می‌گذارم و این یادداشت را با یک توصیه تذکار به پایان می‌برم.
جناب امیرخانی عزیز! از آنجا که شما به مختصات و مناسبات این روزگار واقفید و قواعد بازی را به خوبی می‌شناسید، قطعا منتظر تقدیر و تحسین و اعطای جایزه از سوی مجامع رسمی و جشنواره‌های موجود نیستید. توصیه من این است که برای پذیرش و تحمل تیرهای تهاجم و تخریب، آماده و مهیا باشید. شما با خلق رمان قیدار، عمارتی عظیم و شکوه‌مند، استوار بنا کرده‌اید. این عمارت، ‌به‌‌ همان میزان که در دل عابران فرهیخته و سلامت، ‌ ایجاد وجد و سرور و شعف خواهد کرد، بغض و عداوت رهگذران نادان و ناتوان را برخواهد انگیخت و وجود ورشکسته گان به تقصیر در حوزه ادب و هنر را از حقد و حسد و کینه سرشار خواهد کرد. تهاجم‌ها و تخریب‌ها و تکفیرهای پس از خلق رمان «من او» را از یاد نبرده‌اید و نبرده‌ایم. آنچه اکنون شما باید باور کنید این است که هم رمان قیدار به مراتب از رمان «من او» فاخر‌تر و قوی‌تر وتاثیرگذار‌تر است - و طبعا مستعد تهاجمات جدی‌تر و گسترده‌تر - و هم آن مهاجمان، امروز از آن زمان قدرتمند و با نفوذترند و به ابزار و ادوات و امکانات رسمی و غیر رسمی مجهز‌تر.
خلاصه اینکه مبادا این تحرکات سازمان دهی شده که پیش از این بوده و از این پس هم خواهد بود شما را دچار خستگی و آزردگی سازد.
خداوند بر توفیق و قوت قلم شما که همچون گذشته با اتکاء و اتکال به خداوند در مسیر حضرتش پیش خواهد رفت بیفزاید.

سید مهدی شجاعی

منبع:‌ خبرآنلاین

قیدار در 296 صفحه و با قیمتِ 9000 تومان از سوی نشر افق منتشر شده است و برای تهیّه‌ی آن می‌توانید به فروش‌گاه کتاب افق (خیابان انقلاب، بعد از وصال شیرازی، بعد از سینما سپیده، سر کوچه اسکو) مراجعه کنید.